سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب
لینک دوستان

مولا جان 

دو باره صبح ظهر نه غروب شد نیامدی

غروب شد نیامدی



برچسب‌ها: عکس متحرکتصاویر متحرکتصوی متحرک مذهبیصبحظهرامام زمانغروبgifgifs
[ جمعه 93/8/16 ] [ 9:12 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

دوباره صبح ظهر نه غروب شد 

نیامدی...

صبح ظهر غروب



برچسب‌ها: غروبصبحظهرنیامدی
[ جمعه 93/5/31 ] [ 7:41 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

مستم و دیوانه و شیدائیم
مست گل و لاله زهرائیم
 آن گل زهرا که جهان مست اوست
چرخه اقلیم جهان دست اوست
 روشنى ماه بُوَد چهره‏اش
ظلمت شبها بود از طرّه‏اش
 عطر بهاران همه از موى اوست
شیفتگان شیفته روى اوست
 نیست به گلزار جهان خوب‏تر
چون گلِ زهرا گلِ محبوب‏تر
 این گل طاها که گل سرمد است
چهره ماهش چو رخ احمد است
 زنده جهان از دم عیسایى‏اش
دست خدایى ید بیضایى‏اش
 خاتم شاهى جهان دریدش
هر چه کند حکم همان آیدش
 قبله عشّاق بود خال او
سلطنت و مُلک جهان مال او
 مى‏کند اعجاز چو پیغمبرى
بر همگان مى‏کند او رهبرى
 مى‏شکند هر چه صنم باشد او
بر صف اشرار جهان تازد او
 بشکند او گردن فرعونیان
خوار نماید رخ نمرودیان
 مى‏سترد اشک ز بیچارگان
یار شود بر دل غمخوارگان
اى گل زهرا که جهان مست توست!
عرصه و اقلیم جهان دست توست!
 شیفته ماه رخت، این دلم
ساخته‏اند از گل رویت گِلم
 مستم و از عشق تو دیوانه‏ام
بر رخ زیباى تو پروانه‏ام
 یک دم از آن حجله برون آ، گلم
گوشه چشمى بنما بر دلم
 بر فکنى از رخ اگر آن حجاب
چهره بپوشد ز رخت آفتاب
 ماه من از پرده درآ، جلوه کن
روح جهان را به رخت تازه کن
 ظلمت و جهل بشرى حاکم است
حق و عدالت به میان غایب است
 حق شده آغشته به خون در میان
عرصه ناحق شده است این جهان
مى‏رسد آخر به خطش، انتظار
مى‏شکفد در قدمش صد بهار
 مى‏دهد آخر گل زهرا ثمر
کشتى اسلام رهاند ز شر
 شیفتگان منتظر راه تو
منتظر چهره چون ماه تو...

رضا قاسم‏زاده



 



برچسب‌ها: مستگل زهراطاهاظهرمنتظرغایب
[ دوشنبه 89/2/20 ] [ 6:36 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
........

.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

((عکس شهید میر یوسف سید لو))...... گوشه ای از وصیت نامه............... ای،حبیب من در نهایت می خواستم راهی را طی کنم که طیران فرشتگان و راهنمائیهای فرشتگان آن را نشان داده،می خواستم پرواز کنم ولی بالهایم شکسته بود می خواستم به پیش معشوق بشتابم ولی قامهایم قدرت راه رفتن را نداشت. در مواقعی زبانم می خواست بگوید آمادة آمدن هستم ولی صدا یم در نمی آمد الهی آبرویی به درگهت ندارم ولی دلم می خواهد آبرومندانه و پاک به درگهت بیایم با اینکه گناهانم مانع از این کار است الهی العفو،العفو. . .
برچسب‌ ها
شعر (51)
مهدی (38)
gif (32)
عکس (32)
جمعه (28)
ظهور (28)
gifs (25)
غزه (25)
شهید (22)
شهدا (21)
هریس (21)
دختر (20)
توبه (17)
نماز (17)
غیبت (17)
گناه (16)
بهشت (15)
قیف (15)
منجی (15)
خدا (14)
شهوت (14)
جنسی (11)
دعا (11)
عراق (11)
زن (11)
دل (10)
حدیث (10)
آقا (9)
وضو (9)
عشق (8)
پسر (8)
قلب (7)
حجت (6)
حرم (6)
جنگ (6)
بیا (5)
سکس (5)
شب (5)
صبح (5)
فرج (5)
مرد (4)
قبر (4)
غم (4)
عمر (4)
عمل (4)
علی (4)
آتش (4)
9 دی (4)
جان (4)
چشم (4)
بغض (3)
پول (3)
اشک (3)
خشم (3)
دوا (3)
ذکر (3)
سنی (3)
سفر (3)
شام (3)
ظهر (3)
عید (3)
غزل (3)
قضا (3)
قم (3)
گل (3)
گرگ (3)
ماه (3)
نفس (3)
یار (3)
کور (2)
مکه (2)
ناب (2)
ناز (2)
مصر (2)
هوس (2)
لذت (2)
لطف (2)
گدا (2)
آرشیو مطالب
امکانات وب

آمار واطلاعات
بازدید امروز : 144
بازدید دیروز : 170
کل بازدید : 1659242
کل یادداشتها ها : 828