سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب
لینک دوستان

از زخم شناسنامه دارند هنوز                      در مسجد خون اقامه دارند هنوز

آنان همه از تبار باران بودند                        رفتند ولی ادامه دارند هنوز

عکس شهدای شهر هریس



برچسب‌ها: شهداشهر هریسعکسدسته جمعیدفاع مقدسشهید
[ جمعه 93/6/21 ] [ 4:40 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

دلا یاران عاشق زود رفتند                           از این وادی همه خشنود رفتند

من و تو مثل یک مرداب ماندیم                    خوشا آنان که مثل رود رفتند

عکس شهدای شهر هریس



برچسب‌ها: شهیدهریسعکسدسته جمعیدفاع مقدسشهدا
[ جمعه 93/6/21 ] [ 4:38 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
[ جمعه 93/6/21 ] [ 4:37 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
[ جمعه 93/6/21 ] [ 4:34 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
[ پنج شنبه 93/6/20 ] [ 3:20 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

 هواتو کردم من حیرون تو اینروزا هواتو کردم

دلم میخوادت ، میخوام بیام تو آسمون دورت بگردم

عکس دسته جمعی از شهدای هریس

تو ک
هوا


برچسب‌ها: شهیدهریسعکسدسته جمعیدفاع مقدسشهدا
[ پنج شنبه 93/6/20 ] [ 3:18 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

deborah.mihanblog.com

r65gzibe335b72uw2b5b.jpg i897q13rtwxmleu5jd5.jpgbsmpqfj0cy4lmuxn55qi.jpg

شهیدان میریوسف سیدلو،حسین دعاگویی ،سیدرضاعلویهریس

 

   

سردارشهیدقاسم هاشم زاده هریسی    

                                              

سردارشهیدعلی پاشازاده

                                                     

                                                     سرهنگ خلبان شهیدافشین هریسی نژاد

 



برچسب‌ها: شهرستان هریسشهداشهر هریسهریس نیوز
[ دوشنبه 89/1/16 ] [ 6:1 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
در آسمان پر نور عزت و افتخار , گاهی اخترانی با درخشش بیشتر , چشمها را به سمت و سوی خود جلب می کنند. این ستارگان فروزان , آرایش آسمان جهاد و شهادت را جلوه ای دیگر می بخشند
هفته مبارک بسیج مترادف با نام جوان مردانی است که عطر وجودشان عالمی را پرفروغ و مصفی می کند. گر چه تمام ایام همراه با واژگانش قادر به وصف بسیج و بیان گوشه ای از سجایای آن نیست اما در هفته بسیج که بهار گفتار در باب این فرشته قدسی است باید حق کلام در خصوص این واژه زیبا ادا شود. لذا شایسته است دفتر دل را گشود , جوهر فکر را تراوید و قلم خلوص را بدست گرفت و با مرکب سبز بر کاغذ سفید نگاشت که براستی بسیجیان کربلائیان برگزیده ای هستند که نزد آسمانیان برتر و نام آورترند. آنان طالب کوی جانان وسودای عبودیت خدا درسر دارند.
بسیج تندیس پایداری و رمز جاوید مبارزه ومخاصمه با بیدادگرانند و نام طوفانی آن , حجم پوشالی سکوت و سازش را به فریادی عصیانگر علیه زورمداران تاریخ مبدل کرد و دین محمد(ص ) را تضمین دوباره بخشید.
بلند همتانیکه به دور از وسوسه های دنیا و بی رغبت به جاذبه های زندگی در سایه ایمان خالص و عمل صالح جامه جهاد بر تن کردند و در وصف مجاهدان فی السبیل الله قرار گرفتند و بدین سان به حیاتی طیبه دست یافتند.
مردمانیکه سند هویتشان در جهاد آباد صادر , در ایستگاه اخلاص مهر خلوص خورد و در خانه صدق به امضا تعهد آراسته شد.
بسیج از طایفه عشق است که با قبیله ایثار وصلت کرد و در حریم یار رسم عاشقی آموخت و در عرش اعلی به عشقبازی پرداخت ! او سوداگری که لحظات ناب تطهیر را به سوداگری لقا سپری کرد تا روزیکه سفیران دوست از راه رسند و شایستگان دیدار را به دیار نور برند.
بسیج ملکه ای است که حضور در جبهه نوید دستیابی به آرزوهایش بود لذا منتظر و بی تاب جهت تمکین روح پر طلاطمش به سوی عرصه های خون و حماسه پر کشید.
بسیج خاکی پوش روشن ضمیری است که با قامتی رعنا , قلبی خورشیدی . عزمی راسخ , گامی استوار , اراده ای آهنین و فکری به رنگ نور , بر فراز ملکه آگاهی پنجه در پنجه غرور وخودخواهی انداخت و براحتی دیو نفس را زمین گیر کرد. او بنده وارسته ای است که شراب و شاهد و شمع و شبستان , می و مه و میخانه و نی نور و نینوا را همه در دوستی خدا می داند.
بسیج نام مردانی است که در هولناکترین لحظات زندگی , بی اعتنا به نام و نان , از مال و منال بریده و با سمند عشق از قله ترس گذشته و دشت خطر را در نوردید و با مدد خون بیرق سه رنگ پیروزی را در مرتفع ترین آسمان ایثار به اهتزاز درآوردند.
بسیج عاشق دلباخته ای است که بیاد تنهایی علی (ع ) برای مظلومیت حسن (ع ) و به نام تشنگی حسین (ع ) همراز کویر با سوزش عطش وسوسه آب نکرد و از میدان امتحان الهی سربلند و پیروز بدر آمد.
بسیج پاکزاده ای است از تبار ابراهیم که اسماعیل وار بر بلندای برج ایثار , شکوه بهشت را نظاره گر شد و آیه فتح را سرود و در کمال رضا به مسلخ عشق رفت تا لذت دیدار خدا را با عمل خود برای مردمان عصر خویش ترجمه نماید.
بسیج از نسل سربداران , چون آب چشمه ساران , با قطره های باران و فریاد روزگاران از نای بیقراران است . بسیج دلیر مردی است که خرمی خرمشهر , آزادی آبادان , محبت مهران , دل انگیزی دزفول , شیرینی قصر شیرین , سرور سوسنگرد , بهار بستان , مهر موسیان و خلاصه امنیت و آرامش ایران و دین مرهون شجاعت اوست .
بسیج از تبار بی مدعایان است که عرصه های خون و حماسه شاهد مردانگی او و گل تکبیرش مشام وجدانهای بیدار را معطر و نور جبینش جان هر مسلمانی را منور می سازد.
گل اندیشه بسیج معطر به محمد(ص ) , مزین به نور علی (ع ) است و لذا با یک اشاره علی , چشم بسته در راه خدا سر میدهد.
بسیج نور افق ایمان است که تلالو آن ملک دین و دنیا را منور و به تاریکیهای زندگی پایان می دهد. او چون طایری سبک بال , سرزمین نفس با قدرت خون می نوردد و بر قلعه مرتفع ایمان در زلال ایثار وضو می سازد , به معبود خود اقتدا می کند و بر سجاده توکل می نشیند و نماز وصل می خواند. بسیج نسیم دلنواز دشت یقین است که شمیم روح انگیز شجاعت و عطر جان بخش شهامت و فرهنگ پویایی شهادت را به اسمان دلهای عاشق می پراکاند.
بسیج راوی صادق عرصه های شرف و سربلندی است که خاطرات شیرین مجاهدان همرزمش را با حکم صدق و صفا بر لوح دل رنجور خود نگاشته و بر طالبان و عاشقان آن عرضه کرد و آنان را به تقوای دیده و دل فرا می خواند.
بسیج صدای هماره رسای تاریخ است که چون نی , نوای , نینوا سرمی دهد و از جدایی اخلاص و عمل به خدا شکایت می کند.
بسیج فرشته خوش الحان روضه رضوان خداست که از طریق حق می پوید و عرفان معبود می جوید و از کلام او بذر محبت می روید.
فکر بسیج خود به تنهایی فرهنگی است که استقلال و آزادی , دین و سیاست , کرامت و شرافت , مشروعیت و مقبولیت , مدنیت و مردم سالاری و حقوق فردی اجتماعی در آن متجلی است .
در تفکر بسیجی با آزادی که اولین هدیه الهی است نه فقط مخالفتی نیست بلکه نهال سبز آزادی با خون این قبیله به ثمر رسید. لکن در فکر و اندیشه و فرهنگ بسیج پلشتی و ولنگاری جایی ندارد. تفکر بسیجی امواج خروشان ملتی است که دل در گرو خدا دارد و جهت ایجاد این فرهنگ الهی هزاران جوان پاکباخته تقدیم درگاه خدای خود کرد.
بسیج گل آل محمد(ص ) است که با قدرت خون در دشت ایمان روئید و در نهضت خمینی (ره ) ثمر داد که رایحه آن جان عاشقان خدا سرمست و حیران می کند. بسیج همان بسیج است که روزی بلای جان ضد انقلاب بود , یک روز خار چشم دشمنان گشت , روز بعدش سد راه متجاوزان به کشور شد و اکنون نیز گوش به فرمان ولی امر خود , حافظ و پاسدار ارزشهای متعالی اسلام و انقلاب است .
در فرهنگ بسیج تا قیام قیامت راه امام عزت , کلام رهبری سعادت , کشته شدن در راه خدا کرامت , اسرائیل غاصب و آمریکا دشمن شماره یک ملت ایران است .
نام بسیج ترجمه آیه اشدا علی الکفار و رحما بینهم است , او حب علی (ع ) در دل , بغض عدو در قلب و سلاح دفاع در دست دارد.
بسیج هتک دین را نمی پسندد , ترویج ابتذال را قبول ندارد , تضعیف ارکان نظام را برنمی تابد. وحدت را توصیه و اختلاف را نهی می کند , سو استفاده را ناشایست و فتنه گری را به نفع کشور نمی داند , دین زدایی را گناه و مبارزه با دشمن را افتخار می داند , بر عقل دشمنان خارجی می خندد و دشمنان داخلی را نصیحت می کند , به مهاجمان فرهنگی هشدار و خودباختگان داخلی را به اعتماد به نفس دعوت می کند و خلاصه غفلت را خطرناک و هشیاری را بسیار ضروری می داند.
نور اندیشه بسیج در قلب هر کس بتابد شیدا می شود , دوستدار خدا می گردد , بر غیر خدا می تازد , دشمنان خدا را دشمن .
دوستانش را دوست می دارد , تسلیم فرمان خداست , صبر پیشه می کند , بر سبیل عدل گام برمی دارد و خلاصه آن می شود که خدا خواهد رضی الله عنهم و رضو عنه .
به امید روزیکه همه با هم با تفکر بسیجی ایرانی آباد و آزاد و مهیای ظهور مهدی (عج ) داشته باشیم و یکصدا سرود وحدت سردهیم که آمریکا در چه فکریه ایران پر از بسیجیه


برچسب‌ها: بسیجشهداتندیسامام
[ پنج شنبه 89/1/12 ] [ 1:34 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
<**ادام

                  شال سبز شهید معماریان

حدود بیست سال پیش در ایام محرم پایم ضربه ی شدیدی خورد به طوری که قدرت حرکت نداشتم. پایم را آتل بسته بودند. ناراحت بودم که نمی توانستم در این ایام کمک کنم. نذر کرده بودم که اگر پایم تا روز عاشورا خوب شود، با بقیه ی دوستانم دیگ های مسجد را بشورم و کمکشان کنم. شب عاشورا رسیده بود و هنوز پایم همان طور بود. از مسجد که به خانه رفتم، حال خوشی نداشتم. زیارت را خواندم و کلی دعا کردم. نزدیکی های صبح بود که گفتم مقداری بخوابم تا صبح با دوستانم به مسجد بروم.

در خواب دیدم در مسجد (المهدی، بلوار امین قم) جمعیت زیادی نشسته اند و من هم با دو عصا زیر بغل بودم. یک دسته ی عزاداری در حال ورود به مسجد بود. جلوی دسته، شهید«سعید آل طه» داشت نوحه می خواند. با خود گفتم: این که شهید شده بود! پس اینجا چه کار می کند؟

ناگهان دیدم پسرم «محمّد» هم کنارش هست. عصازنان به قسمت زنانه رفته و در حال تماشای این ها بودم که دیدم محمد به سراغم آمده و دستش را دور گردنم انداخت. به او گفتم: مادر، چه قدر بزرگ شده ای؟

-   آره، از وقتی که به اینجا آمدیم، کلّی بزرگ شدیم.

بعد رو به من کرد و گفت: مادر! چه شده؟ مشکلی داری؟

-    چیزی نشده پاهایم کمی درد می کرد، با عصا آمدم.

-    ما چند روز پیش رفتیم کربلا. از ضریح برایت یک شال سبز آوردم.

بعد دست هایش را باز کرد و از سر تا مچ پاهایم کشید، آتل و باندها را باز کرد و شال سبز را به پایم بست و گفت: از استخوانت نیست؛ کمی به خاطر عضله ات است که آن هم خوب می شود.

                    

از خواب بیدار شدم، دیدم باندها همه باز شده و شال سبزی هم به پاهایم بسته شده بود. آهسته بلند شدم و آرام آرام راه رفتم. من که کف پاهایم را نمی توانستم روی زمین بگذارم، داشتم بدون عصا راه می رفتم. پایین رفتم و شروع به کار کردم که پدر محمّد از خواب بیدار شد. وقتی من را در این حالت دید زد زیر گریه... .

بعدها این جریان به گوش آیت الله العظمی گلپایگانی رحمة الله علیه رسید. ایشان گفتند: او را نزد من بیاورید.

پیش ایشان رفتم و شال را به ایشان دادم. ایشان گفتند: به جدّم قسم، بوی حسین علیه السلام را می دهد. سپس به آقازاده ی شان گفتند: آن تربت را بیاورید، می خواهم با هم مقایسه کنم.

 وقتی تربت را کنار شال گذاشتند، گفتند که این تربت و شال از یک جا آمده است. فکر نکنید این یک تربت معمولی است! این تربت از زیر بدن امام حسین علیه السلام برداشته شده است، مال قتلگاه است، دست به دست علما گشته تا اکنون به دست ما رسیده است. شما نیم سانت از این شال را به ما بدهید، من هم به جایش به شما از این تربت می دهم.

گفتم: بفرمایید آقا، تمام شال برای خودتان. ایشان گفتند: اگر قرار بود این شال به من برسد، خداوند شما را انتخاب نمی کرد. خداوند خانواده ی شهدا را انتخاب کرد تا مقامشان را یادآور شود.

«ستاره ها(2) /ص38/ به نقل از عباس لامعی؛ همرزم شهید»

«روایت عشق/ سیمین وهاب زاده مرتضوی/ ص24/ راوی همرزم شهید محمد جواد آخوندی»

بر گرفته از وبلاگ

http://yadeshahidan.blogfa.com

کرامات شهدا



یک روز شهید «حاج بصیر» از مادرش خواست که به وی اجازه دهد بر سجّاده‌اش دو رکعت نماز حاجت بخواند و مادر نیز پس از پایان نماز بر دعاهای زیر لبی که بر لبان فرزند می‌وزد، آمین بگوید. مادر «حاجی» هم به خیال آنکه فرزندش چون همیشه پیروزی رزمندگان اسلام را از خدا طلب کرده است، با کمال توجّه بر دعای زمزمه‌ وار او آمین گفته بود.

                                  شهید حاج حسین بصیر

نماز و دعا که به آخر رسید، حاجی رو به مادرش کرد و گفت: «مادر! می‌دانی این دعایی که تو آمینش را گفتی، برای چه بود؟»

- «حتماً پیروزی رزمندگان اسلام را از خدا خواستی.»

- «بله، آن به جای خودش. ولی من از خدا طلب شهادت کردم. چون می‌دانم که تو با دعاهایت مانع شهادتم می‌شوی امروز می‌خواستم آمینت را هم بر شهادتم بشنوم.»

- «پسرم! من به خدا از شهادت شما باک ندارم؛ چنان که برادرت؛ «اصغر»شهید شده و «هادی» هم در جبهه است. امّا من دوست دارم شما بمانید و از امام و انقلاب دفاع کنید.»

و چه زود تیر دعای فرزند، شعله‌ور از چاشنیِ آمینِ مادر، به هدف اجابت نشست و حاجی را از فراز قلّه‌های ماؤوت در ناپیدای غیب، بر چکاد شهود نشاند!

منبع: اینجا



برچسب‌ها: شهداکرامتشفاعت
[ پنج شنبه 89/1/12 ] [ 1:25 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
صهیونیسم و شیطانیسم

در این فصل به رابطه میان صهیونیسم و
یهودیت و ارتباط آن با شکل‌گیری و دوام شیطانیسم می‌پردازیم .
لازم به ذکر است که متون دینی یهود و عمده‌ترین عامل ایجاد این نحله فاسد
فلسفی و فرهنگی (بخوانید ضدفرهنگی) بوده است .
1. متون
از منظر یهودی و نقش آنها در شکل‌گیری شیطان‌پرستی چند نکته ذیل قابل توجه
است .
1ـ1 براساس آموزه‌های یهودی و عبرانی شیطان نه یک موجود بد ، بلکه یک
فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است . (12)
2ـ1 در مکاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطان‌پرستان اشاراتی شده و آن
عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود .
3ـ1 خواه‌ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد می‌شوند
و نگاه خاصی یهودیت به شیطان‌ تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است .
2. تصوف یهودی (کابالا)
کابالا یا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی از ریاضت
های شیطانی یهودیت دلالت دارد .
برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی
در اثر هم‌نشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است .
کابالا بخش رمز‌آلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و
عمده تحولات جهان توسط کابالیست‌ها دنبال می‌شود .
کریستف کلمب و همکارانش همگی کابالیست بودند و از فنون جادوگری کابلایی و
منجمان آن در راه پیدا کردن قاره آمریکا بهره‌برداری نمودند . کابالا
عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن
تقدس قائل است و این عمده‌ترین نقطه اشتراک شیطان‌پرستی در گذشته و حال با
شیطان‌پرستی است .
هم‌اکنون اصطلاح کابالا وصف‌کننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است .
مهم‌ترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین
کابالا درآمدند ، شامل مجموعه کتب عبری " بهیر " (به معنای کتاب روشنایی)
و " هیچالوت " (به معنای کاخ‌ها) می‌شوند که به قرن اول میلادی
بازمی‌گردند . نهایتاً در قرن سیزدهم میلادی کتاب " زوهار " نوشت شد که
تفکر و شکل کنونی " آئین کابالا " را تشکیل داد .
دکتر " عبدا... شهبازی " نویسنده مجموعه کتاب‌های زرسالاران یهودی و پارسی
و متخصص تاریخ ، در پایگاه خود درباره فرقه کابالا مقاله جامعی دارد و
دیدگاه‌های وی با آنچه در دانشنامه ویکی پدیا آمده‌است ، متفاوت است .
شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف کابالا می‌نویسد :
" کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی " کباله
" عبری است به معنی " قدیمی " و " کهن " . "
این واژه به شکل " قباله " برای ما آشناست . پیروان آئین کابالا یا
کابالیست‌ها این مکتب را " دانش سری و پنهان " خاخام‌های یهودی می‌خوانند
و برای آن پیشینه‌ای کهن قائل‌اند . برای نمونه ، مادام بلاواتسکی رهبر
فرقه تئوسوفی ، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که
از سوی خداوند به پیامبران ، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی
دانش پنهان قوم بنی‌اسرائیل بود . به ادعای بلاواتسکی ، نه تنها پیامبران
بلکه تمامی شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ چون افلاطون و
ارسطو و اسکندر و غیره ، دانش خود را از این کتاب گرفته‌اند . مادام
بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی ، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون را از
پیروان آئین کابالا می‌داند .
شهبازی در رد این ادعا می‌گوید :
"این ادعا نه تنها پذیرفتنی است بلکه برای تصوف یهودی، به عنوان" ‌یک مکتب
مستقل فکری" پیشینه جدی نمی‌تواند یافت."
شهبازی دیرینه مکتب کابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود کرده و
ماقبل آن را گرته‌برداری یهودیان از مکتب فیلو اسکندرانی در فرهنگ هلنی و
فلسفه یونانی و کپی‌برداری از آموزه‌های عرفانی مکتب اسلام می‌داند .
وی در قسمت دوم مقاله خود می‌نویسد :
" سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160 ـ
1235 م) می‌رسد . او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) می‌زیست و برخی نظرات
عرفانی بیان می‌داشت."
وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود ، پیش از ظهور
کابالا، می‌نویسد :
" مشارکت یهودیان در نحله‌های فکری رازآمیز و عرفانی به فیلواسکندرانی در
اوایل سده اول میلادی می‌رسد. "
سپس می‌افزاید :
" در دوران اسلامی نیز چنین است . نحله‌های فکری گسترده عرفانی رازآمیز که
در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفکرین
یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم‌ترین آنان ابویوسف یعقوب
اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است."
شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود می‌نویسد:
" بسیاری از مفاهیم آن [کابالا] شکل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان
اسلامی است . در واقع اندیشه‌پردازان مکتب کابالا ، به دلیل زندگی در فضای
فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی ، به اقتباس از متون مفصل عرفان
اسلامی دست زدند و با تاویل‌های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند . این
کاری است که یهودیان در شاخه‌های متنوع علوم و دانش انجام دادند . برای
نمونه باید به مفاهیم " هوخمه " (حکمت) ، " کدش " (قدس) ، " نفش " (نفس) ،
" نفش مدبرت " (نفس مدبره) ، " نفش سیخلت " (نفس عاقله) ، " نفش حی " (نفس
حیات‌بخش) ، " روح " و ... در کابالا اشاره کرد .
مکتب کابالا نیز به دو بخش " حکمت نظری " و " حکمت علمی " تقسیم می‌شود .
در تصوف کابالا بحث‌های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه
عرفان اسلامی است به ویژه در تاریک فراوان آن بر مفهوم " نور " و مراحل
تجلی آن . "
این استاد تاریخ در انتهای بحث خود می‌افزاید :
"آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است، "شیطان‌شناسی" و "پیام
مسیحایی" این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک
ایدئولوژی سیاسی معنادار می‌کند."
* مناسک جنسی در فرقه کابالا
مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که
از نیمه سده هجدهم و براساس آموزه‌های فری به نام یعقوب بن یهودا لیب ، که
با نام یاکوب فرانک (1719 ـ 1726) شهرت دارد ، ظهور کرد .
یاکوب فرانک شاخه " فرانکسیت " فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخه‌های
متعلق به " شابتای زوی " و " ناتان غزه‌ای " بنا نهاد . وی که به یک
خانواده بنا نهاد . وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر و پیمانکار یهودی
ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود ، در
جوانب به طریقت کابالا جذب شد ، کتاب " ظُهَر " (Zohare) (کتابی که
موسی‌بن شم تاولئونی در سال‌های 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این
کتاب ، تصوف راز‌امیز کابالا به صورت یک نظام فکری و عملی سازمان‌سافته و
منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتای‌زوی درآمد
. در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه
در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانک در راس فرقه
شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد ، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی
کشید .
زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی
مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجره‌ها ، مردم مطلع
شدند و ... .
یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطان‌پرستی راه یابد نماد "
‌پنتاگرام " یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد .
این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار
می‌گرفته .
همچنین شنیدنی است که بخش عمده‌ای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان
همچون " مدونا " کابالیست می‌باشند .
" مدونا " سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های کابالا اعلام کرد و نام
یهودی " ‌استر " را بر خود نهاد.
نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطان‌پرستی دیدگاه جنسی این دوست که در هر دو
نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد .
بنیان‌گذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی !!! را با عنوان "
پرستش زنان " تشکیل دادند که می‌توان به صراحت آن را یک جریان شهوت‌محور
خطاب کرد .
این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل
برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود .
برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیست‌ها ذائقه جنسی مردان و زنان
را در سراسر عالم مورد دست‌خوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار داده‌اند ،
مانند تغییر جنسیت " مایکل جکسون " و ... .
اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لکن یادآوری این
نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیست‌ها به شدت از سخن راندن در باب
کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی
بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز " ‌کابالا شدن
مدونا " خبری در دسترس عموم قرار نداشت .



برچسب‌ها: ترفندهای کامپیوترترفندهای رجیستریبسیجشهرستان هریسولایتاس ام اسامام زمانسیاسیشهدامذهبی
[ چهارشنبه 88/7/15 ] [ 8:47 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

((عکس شهید میر یوسف سید لو))...... گوشه ای از وصیت نامه............... ای،حبیب من در نهایت می خواستم راهی را طی کنم که طیران فرشتگان و راهنمائیهای فرشتگان آن را نشان داده،می خواستم پرواز کنم ولی بالهایم شکسته بود می خواستم به پیش معشوق بشتابم ولی قامهایم قدرت راه رفتن را نداشت. در مواقعی زبانم می خواست بگوید آمادة آمدن هستم ولی صدا یم در نمی آمد الهی آبرویی به درگهت ندارم ولی دلم می خواهد آبرومندانه و پاک به درگهت بیایم با اینکه گناهانم مانع از این کار است الهی العفو،العفو. . .
برچسب‌ ها
شعر (51)
مهدی (38)
gif (32)
عکس (32)
جمعه (28)
ظهور (28)
gifs (25)
غزه (25)
شهید (22)
شهدا (21)
هریس (21)
دختر (20)
توبه (17)
نماز (17)
غیبت (17)
گناه (16)
بهشت (15)
قیف (15)
منجی (15)
خدا (14)
شهوت (14)
جنسی (11)
دعا (11)
عراق (11)
زن (11)
دل (10)
حدیث (10)
آقا (9)
وضو (9)
عشق (8)
پسر (8)
قلب (7)
حجت (6)
حرم (6)
جنگ (6)
بیا (5)
سکس (5)
شب (5)
صبح (5)
فرج (5)
مرد (4)
قبر (4)
غم (4)
عمر (4)
عمل (4)
علی (4)
آتش (4)
9 دی (4)
جان (4)
چشم (4)
بغض (3)
پول (3)
اشک (3)
خشم (3)
دوا (3)
ذکر (3)
سنی (3)
سفر (3)
شام (3)
ظهر (3)
عید (3)
غزل (3)
قضا (3)
قم (3)
گل (3)
گرگ (3)
ماه (3)
نفس (3)
یار (3)
کور (2)
مکه (2)
ناب (2)
ناز (2)
مصر (2)
هوس (2)
لذت (2)
لطف (2)
گدا (2)
آرشیو مطالب
امکانات وب

آمار واطلاعات
بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 1658994
کل یادداشتها ها : 828