ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
سخنان معصومین در مورد حضرت مهدی (عج) رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم: لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله تعالى رجلا من اهلبیتى یملوها عدلا کما ملئت جورا اگر از دنیا جز یک روز باقى نماند خداوند از خاندان من مردىرا برانگیزد که آن را پر از عدل و داد کند همچنان که پر ازجور و ستم شده باشد . امام على علیه السلام: انتظروا الفرج و لا تیاسوا من روح الله فان احب الاعمالالى الله عز و جل انتظار الفرج ظهور فرج [ قائم آل محمدص ] را منتظر باشید و از رحمتخداوندناامید نباشید ، که محبوبترین اعمال نزد خداوند انتظار فرجاست . امام على علیه السلام: لو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت الا رضنباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السباع والبهائم اگر قائم ما ( آل محمد ) قیام کند ، آسمان قطرات خود را فروفرستد و زمین گیاهان خود را بیرون دهد و کینهها از سینههابیرون رود و ددان و چهارپایان در صلح و صفا باشند. امام حسین علیه السلام: اما ان الصابر فى غیبته على الاذى و التکذیب بمنزلهالمجاهد بالسیف بین یدى رسول الله (ص) هان صبر کننذگان بر اذیت و آزار و تکذیب دشمنان در زمان غیبتقائم آل محمد (علیه السلام) مانند مجاهدانى هستند که همراهپیامبر با شمشیر پیکار مىکنند . امام سجاد علیه السلام: اذا قام القائم اذهب الله عن کل مومن العاهه و رد الیهقوته زمانى که قائم آل محمد (علیه السلام) قیام کند خداوندرحمان ، مایه فساد را از مومنان برطرف مىسازد و توانائى واقتدار گرفته شده را به افراد باایمان باز مىگرداند . امام باقر علیه السلام: القائم منا منصور بالرعب موید بالنصر . . . و تظهر لهالکنوز . . . فلا یبقى فى الارض خراب الا عمر قائم ما ( آل محمد )با ترس در دل دشمنان پیروز و با نصرت (حق) تایید شود ... گنجها براى او نمایان گردد . . . و ( آن زمان ) در زمین هیچجاى خرابى نماند جز آن که آن را آباد گرداند. امام باقر علیه السلام: اذا قام القائم جات المزامله و یاتى الرجل الى کیس اخیهفیاخذ حاجته لا یمنعه به هنگام ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) آنچه هست دوستى وهمکارى و یگانگى است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد از جیبدیگرى بر مىدارد بدون هیچ ممانعتى . امام صادق علیه السلام: من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورعو محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان لهمن الاجر مثل اجر من ادرکه فجدوا وانتظروا هنیئا لکم ایتهاالعصابه المرحومه هر کس که بودن در شمار یاران قائم ( عج ) او را شادمان سازدباید به انتظار باشد و باید با پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتارکند . پس اگر اجلش فرا رسد و امام قائم(علیه السلام)پس ازدرگذشت او قیام کند ، بهره او از پاداش برابر با پاداش کسىاست که آن حضرت را درک کرده باشد . پس بکوشید و منتظر باشیدگوارا باد شما را اى گروه بخشوده . امام صادق علیه السلام: من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم فىفسطاطه . . . لا بل کمن قارع معه بسیفه . . . لا والله الا کمناستشهد مع رسول الله (صلى الله علیه و آله ) هر که در انتظار حکومت قائم درگذرد ، همچون کسى است که دراردوى حضرت قائم(علیه السلام) استیا حتى همچون کسى است که باشمشیر همراه او مىجنگد ، نه به خدا سوگند همچون کسى است که دررکاب پیامبر اکرم به شهادت رسیده باشد. امام حسن عسکرى علیه السلام: ان ابنى هو القائم من بعدى یجرى فیه سنن الانبیاء: بالتعمیر و الغیبه حتى تقسو قلوب لطول الامد و لا یثبت علىالقول به الا من کتب الله عز و جل فى قلبه الایمان و ایده بروحمنه پس از من فرزندم قائم است و اوست که مانند پیامبران ، عمرىدراز و غیبتخواهد داشت در غیبت طولانى او دلهایى تیره گردد . فقط کسانى در اعتقاد به او پاى برجا خواهند ماند که خداوند عزو جل دل آنان را به فروغ ایمان ثابت و آنان را با مدد خویشموید گرداند . اما
برچسبها: سخنان معصومینامام زمان [ پنج شنبه 88/12/13 ] [ 5:42 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
امام مهدى(ع) در کلام امام حسین(ع) وجود مقدس حضرت بقیةاللهالاعظم ، اروحنالهالفداء، در معارف به عنوان خونخواه کشته کربلا (1) شناخته شده و شیعیان همراهى با آن امام منصور براى گرفتن انتقام خون حسین(ع) و یارانش را یکى از آرزوهاى بزرگ خود مىدانند، (2) تا جایى که در هر عاشورا به یکدیگر اینگونه سر سلامتى مىدهند: اعظمالله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع)و جعلنا و ایاکم منالطالبین بثاره مع ولیهالامامالمهدى من آل محمد: (3) خداوند پاداش ما را در عزاى مصیبتحسین(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کسانى که به همراه ولىاش امام مهدى از آل محمد: به خونخواهى او برمىخیزند قرار دهد. در یک کلام نام حسین(ع) و مهدى(ع) براى شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است، حکایتى که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و پایان بخش آن حضرت بقیةاللهالاعظم (ع) است. در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدایىناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(ع) رسیده است اشاره کنیم: 1. نسب مهدى(ع) حضرت اباعبداللهالحسین(ع) در روایتهاى متعددى به این موضوع که حضرت مهدى(ع) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کردهاند که از جمله آنها روایتى است که در زیر آمده است: دخلت على جدى رسولالله (ص) فاجلسنى علىفخذه و قاللى: اناللهاختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم فىالفضل والمنزلة عندالله سواء (4) بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیامکننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند. این موضوع که قائم آل محمد(ص) از نسل حسین(ع) و نهمین نواده اوست در روایات بسیارى ، که از طریق شیعه و اهل سنت روایتشده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبتبه نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهى را برطرف مىسازد. دخلتعلىالنبى (ص)فاذاالحسین على فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انتسیدابن سیدانت، امامابنامام، نتحجةابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم. (5) بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مىزند و مىفرماید: تو آقایى فرزند آقایى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نهگانهاى، از نسل تو نهمین حجت و قیامکننده آنان بر خواهد خاست. 2. عدالتگسترى مهدى(ع) عدالت و تشکیل جامعهاى بر اساس عدل از آرمانهاى همیشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى که از زندگى انسان بر کره خاک مىگذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق این آرمان، بشریتخسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیدهاند، اما جز در مقاطع کوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمینهاى محدود هرگز این آرمان بدرستى تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویى دست نیافتنى براى انسان عصر حاضر است. با توجه به همین موضوع در روایتهایى که از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکانپذیر دانستهاند. از جمله این روایتها روایتى است که از حضرت اباعبداللهالحسین(ع) نقل شده و در آن آمده است: لولم یبق منالدنیاالا یوم واحد، لطولالله عزوجل ذلک الیوم حتى یخرج رجل منولدى، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسولالله (ص) یقول (6) اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مىگرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم. پیامبر گرامى اسلامى (ص) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین(ع) را چنین بیان مىکنند: ... و جعل من صلبالحسین(ع) ائمة یقومون بامرى ...التاسع منهم قائم اهل بیتى، مهدىامتى، اشبهالناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة ، فیعلن امرالله و یظهر دینالله ...فیملاالارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما. (7) ... خداوند از فرزندان امام حسین ، امامانى قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا مىدارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مىباشد. او شبیهترین مردمان استبه من در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مىشود ، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار مىسازد... پس زمین را از عدل و داد لبریز مىکند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد. 3. صابران در غیبت مهدى(ع) یکى از ارکان انتظار فرج صبر و پایدارى است و انسان منتظر در واقع کسى است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل مىکند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمىدهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلتبسیارى براى صبرپیشگان در زمان غیبتبر شمرده شده است. حضرت سیدالشهداء (ع) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مىورزند مىفرماید: منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین على بن ابىطالب، و آخرهم التاسع منولدى، و هوالقائم بالحق، یحیىالله بهالارض بعد موتها، و یظهر به دینالحق علىالدین کله، ولو کرهالمشرکون. له غیبة یرتد فیهااقوام و یثبت فیها علىالدینآخرون، فیؤذون و یقال لهم: متى هذاالوعد ان کنتم صادقین،اما انالصابر فى غیبتهعلىالاذى و التکذیب بمنزلةالمجاهدبالسیف بین یدى رسولالله (ص) (8) در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان علىبنابىطالب(ع) و آخرین آنها نهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق ، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مىکند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مىدهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا بر مىگردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مىمانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها مىگویند: پس این وعده چه شد اگر راست مىگویید؟ آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسى است که در مقابل رسول خدا(ص) با شمشیر به جهاد برخاسته است. شاید بتوان گفت فضیلتهاى بىشمارى در روایات ما که براى منتظران فرج بر شمردهاند به اعتبار همین صبر و شکیبایى و تحمل مشکلاتى است که منتظران واقعى فرج بر خود هموار مىکنند. چنانکه در روایتى که از امام صادق(ع) وارد شده، آمده است: ...فلا یستفرنکالشیطان، فانالعزةللهولرسوله وللمؤمنین، و لکن المنافقین لایعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، یرى منالاذى والخوف، هو غدا فى زمرتنا... (9) شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمىدانند ، آیا نمىدانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مىبیند شکیبایى ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود... 4. خصال مهدى(ع) حضرت مهدى(ع) عصار و فشرده عالم هستى (10) و وارث همه انبیاء اولیاء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نیکویى را که در بندگان صالح پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایى دارد. در زمینه آنچه گفته شد روایتهاى بسیارى وارد شده که از جمله آنها مىتوان به روایت زیر که از حضرت اباعبداللهالحسین(ع) نقل شده اشاره کرد: فىالقائم منا سنن منالانبیاء: سنة من نوح، و سنة من ابراهیم ، و سنة منموسى و سنة منعیسى ، و سنة من ایوب و سنة من محمد(ص) . فاما من نوح: فطولالعمر; واما من ابراهیم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغیبة; و اما من عیسى: فاختلافالناس فیه، واما منایوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(ص) فالخروج بالسیف. (11) در قائم ما (اهل بیت) سنتهایى از پیامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهیم ، سنتى از عیسى ، سنتى از ایوب: و سنتى از محمد(ص) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیدهماندن ولادت و کنارهگیرى از مردم ، از موسى، ترس و غیبت از جامعه ، از عیسى اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد(ص) قیام با شمشیر را . پىنوشتها: 1. ر. ک: قمى ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى که در دعاى مزبور آمده چنین است: این الطالب بدم المقتول بکربلاء 2. ر. ک: همان ، زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زیارت یادشده چنین آمده است: فاسئلالله الذى اکرم مقامک و اکرمنى ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد: 3. همان جا 4. القندوزى، سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، نجف ، مکتبةالحیدریة، 1411 ق ، ص 590 ، به نقل از: موسوعة کلماتالامام الحسین(ع)، قم ، دارالمعروف ، 1415 ق ، ص659 ، ح 688 . 5. حسینى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص139 ، به نقل از: قرشى،على اکبر، اتفاق در مهدى موعود7، ص 35 6.الشیخالصدوق،ابوجعفرمحمدبنعلىبنالحسین، کمالالدین و تمامالنعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیة،1359 ق، ج 1 ، ص317 ، ح 4; به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 661، ح693 . 7. همان ، ج 1، ص257 ، به نقل از: حکیمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم ، 1374 ، صص36-35. 8 . همان ، ج 1، ص317 ، به نقل از موسوعة کلماتالامامالحسین، صص666- 655، ح703. 9. الکلینى ، محمدبنیعقوب، الکافى ، ج 8 ، ص37، به نقل از حکیمى،محمد، همان، ص293 . 10. در برخى از تفاسیر کلمه والعصر به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است. 11. علمالیقین ، ج 2 ، ص793 ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، صص669- 668، ح 710 . نوشته محمد فاطمی
[ پنج شنبه 88/12/13 ] [ 5:40 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
امام مهدى (ع) درحدیث ثقلین وَ قَد ترکتُ الثقلَیْن فیکم الآل و القُرآن فى أَیدیْکم أنبأنى اللَطیف أَن یَتَّفِقا الى وُرود الحَوض لَنْ یَفْتَرقا پس از خود دو چیز نفیس بر جاى مىگذارم: اهل بیتم و قرآن ؛ و این هر دو در دستان شماست، خداى لطیف آگاهم ساخت که این دو با همند، و تا ورودتان در حوض هرگز از هم جدا نمىشوند. «از قصائد علامه عجیلى، عبقات الانوار، ج 1، ص 771» بسم اللّه الرحمن الرحیم پیشگفتار:براى شناخت اسلام و درک اصول و فروع آن دو منبع اصلى و اساسى وجود دارد، نخست کلام خدا قرآن، که قانون اساسى اسلام است. و دیگرى سنت و حدیث، که شارح و مفسر و مبین قرآن مىباشد. این دو منبع اصلى دریافت مبانى اسلام است.قرآن کلام خداست، که به تدریج بر پیامبر توسط فرشته وحى نازل شده است. و در زمان پیامبر و به دستور ایشان توسط چند تن از اصحاب نوشته و جمع آورى شده است، و در آن تحریف و تغییرى نیست.حدیث در لغت به معناى ضد قدیم است. و در اصطلاح روایى ؛ گفتار، کردار و تقریرى است، که از پیامبر رسیده است. به اجماع علما، حدیث اصل دوم از اصول احکام است. فقها در بیان کتاب خدا و در استنباط احکامى که در قرآن درباره آنها آیهاى وارد نشده است، به حدیث مراجعه مىکنند. از این رو حدیث یا مبین قرآن است، و یا مؤکد آنچه در قرآن آمده، و یا احکامى را اثبات مىکند که قرآن به طور آشکار آن را بیان نکرده است.1 1. ابن تیمیه: علم الحدیث (تحقیق و تعلیق موسى محمدعلى، چاپ دوم)، عالم الکتب، 1405 ه. ص 9-8.
بنابراین، اقوال، افعال و تقریرات پیامبر به صریح قرآن حجت است، و عامل هدایت، رستگارى و نجات. زیرا: «لا یَنْطِق الاّعن وَحْى، و لا یُقِرّ اِلاّ الحَقّ الثابت».1 پیامبر جز از وحى سخنى نمىگوید، و جز چیزهایى را که حق است و آدمى را از گمراهى نجات مىدهد، تقریر نمىکند.درباره سخن پیامبر و اطاعت از او، داورى قرآن چنین است: «وَ ما یَنْطِق عن الهَوى، إنْ هو اِلاّ وَحىٌ یُوحى».2 (پیامبر) از روى هوا (بیهوده و براساس هواى نفس و گرایشهاى نادرست و غیر الهى) سخن نمىگوید، گفتار او همان چیزى است که به او وحى شده است. «مَنْ یُطع الرَّسولَ فَقَدْ اَطاعَ اللّه».3 هر که از رسول پیروى کند، همانا از خداوند اطاعت کرده است. «وَ اِنْ تُطیعوه تَهْتَدوا».4 اگر از پیامبر اطاعت کنید، هدایت مىشوید، و راه درست را مىیابید. «فَلْیَحْذَرِ الّذین یُخالفون عن أمره اَنْ تُصْیبَهم فتنةٌ او تُصیبَهُم عذابٌ ألیم».5 کسانى که دستور و راهنمایىهاى پیامبر را بر نمىتابند، و با آنچه آن حضرت مىگوید و مىخواهد، مخالفت مىکنند، بترسند از این که ممکن است آنان را فتنهاى یا عذاب دردناکى فرا گیرد.حدیث آنچه را در قرآن به اجمال مطرح شده، روشن مىسازد، اطلاقات آن را مقید مىکند، عام آن را تخصیص مىدهد، احکام آن را به تفصیل باز مىگوید، و مشکلات آن را توضیح مىدهد. 1. همان.2. نجم (53) : 4-3.3. نساء (4) : 80.4. نور (24) : 54.5. نور (24) : 63. از این رو حدیث را مىتوان شارح اصول شریعت و قرآن دانست.1آنان که از پرتو درخشان احادیث، هدایت بجویند، در دگرگونیهاى روزگار از راستى و سعادت محروم نمىمانند، کسانى که به این اصل اساسى چنگ زنند، به حیاتى مبارک و پاکیزه دست مىیابند. «و ذلک الاقتصار على الکتاب رأىُ قومٍ لاَخلاقَ لهم». (مردمانى که تنها کتاب را براى دیندارى کافى بدانند، و به آن بسنده کنند، و به سنت پیامبر ـ اقوال، افعال و... ـ بى اعتنا باشند، بهره درست از دین ندارند)، چه بسا این کار آنان را به تأویلات نابجا وا دارد، ادعاهاى باطل را مطرح سازند، در هواهاى نفسانى فرو افتند، بى دلیل (قانع کننده و استوار) به طرح مسائلى بپردازند، و از منطق سالم و صحیح دور شوند. و این بدان خاطر است که گفتار و کردار پیامبر بر اساس نص صریح قرآن حق است.2 «فماذا بَعْدَ الحقّ الاّ الضَّلال»3 و پس از حق چیزى جز گمراهى نیست.براى حدیث تقسیمات زیادى ذکر شده است. بعضى از آنها به 82 قسم مىرسد: حدیث متواتر، مشهور، صحیح، حسن، ضعیف، مرسل، مرفوع، مسند، موقوف، مقطوع، شاذ، منکر، معروف، متروک، مضطرب، متفق، ناسخ و...4در یک تقسیم کلى، حدیث را به سه قسم تقسیم کردهاند: 1. صحیح 2. حسن 3. ضعیف. زیرا حدیث یا مقبول است و یا مردود، حدیثى که بالاترین صفات قبول را داراست، حدیث صحیح نامیده مىشود. 1. علم الحدیث ، ص 12.2. همان، ص 24.3. یونس (10): 32.4. علم الحدیث ، ص 81. حدیث حسن برخى از این ویژگیها را دارد، و حدیث مردود ضعیف است.در نگاه دیگر، حدیث به خبر واحد و خبر متواتر تقسیم مىشود. متواتر آنست که گروهى آن را نقل کنند، و تعداد آنها به اندازهاى باشد که بطور عادى اتفاق آنها بر کذب محال گردد. انگیزههاى نقل خبر دروغ از آنان نفى شود، و در آنچه خبر مىدهند پوشیده گویى و شبهه روا نباشد. چنین خبرى موجب علم است، و انسان به صدق آن یقین مىیابد.1 خبر واحد آنست که به حد تواتر نرسد، و علم قطعى به صدور آن پدید نیاید.2ابن تیمیه مىگوید: مقصود از متواتر هر خبرى است که علم آور باشد. و علم گاه از کثرت مخبران حاصل مىشود، و گاه به خاطر ویژگیهایى که راویان دارند (متدین هستند، ضابطند) پدید مىآید. و گاه خبرى قرائنى را در بردارد که از مجموع آنها علم به دست مىآید،3 (از این رو) در تواتر عدد معتبر نیست.4وى مىگوید: خبرى را که ائمه حدیث پذیرفتهاند، و به تصدیق آنان رسیده است، و یا به موجب آن عمل کردهاند، نزد جماهیر خلف و سلف (نسل اندر نسل عالمان) مفید علم است. و این اخبار متواتر معنوى است. ولى برخى چنین خبرى را مشهور و مستفیض مىنامند، و خبر را به متواتر، مشهور و خبر واحد تقسیم مىکنند.5
[ پنج شنبه 88/12/13 ] [ 5:38 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
........
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 131 بازدید دیروز : 253 کل بازدید : 1690831 کل یادداشتها ها : 828 |