|
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی 
| ||||
|
آخرین مطالب |
[ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 6:23 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
شاها نظری کن دل مسکین گدا را بگذار به چشمان ترم ، آن کف پا را از بهر ظهور تو دعا می کنم هر شب یک بار اجابت بنما خواهش ما را ای خاک درت تاج سرم مهدی زهرا نومید مکن از درت این بی سر و پا را
برچسب‌ها: امام زمانصاحب الزمانتبریکتصویر متحرکعکس متحرکتصاویر متحرکولادتgifgifsمژدهنیمه شعبان [ چهارشنبه 94/3/13 ] [ 9:59 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
[ جمعه 94/1/21 ] [ 10:17 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
[ شنبه 94/1/15 ] [ 2:27 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
[ چهارشنبه 94/1/12 ] [ 1:3 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
[ جمعه 94/1/7 ] [ 6:17 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
دنیای غریبی شده آقا دچار روز مرگی شده ایم ... نه آنقدر اخلاص داریم که دلمان دریایی باشد و نه آنقدر ناپاک که دل از چون تویی بکنیم حال غریبی ایست آقا یا ابا صالح .... نظری ما را به حال خویش وا مگذار افسانه نیستی که هر از چند از نظر گذری آقا تو عین حضوری به حال ما نظری
برچسب‌ها: امام زمانابا صالححضوردلتنگیروز مررگیافسانه [ جمعه 94/1/7 ] [ 11:42 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
[ شنبه 94/1/1 ] [ 11:12 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
سالی که بهارش قدم فاطمه باشد صدها برکت از کرم فاطمه باشد امید که یک مژهده ز صدها خبر خوش پیغام فرج در حرم فاطمه باشد
[ جمعه 93/12/29 ] [ 4:57 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
انسان نباید بگوید که من چون هنوز نَفسم را تربیت نکرده ام و نمی توانم او را کنترل کنم و مهارش را در دست بگیرم که دیگر گناه نکند و خطایی از او سر نزند ، به همین خاطر توبه نمی کنم ! زیرا توبه من فایده ای ندارد! این کار را نکنید. از گناهانتان توبه کنید، از کجا معلوم که تو دوباره گناه کنی؟! شاید نکردی. شاید همین امشب اجل رسید و از دنیا رفتی ، چرا این حرف را میزنی که : “ من چون خاطر جمع از نفسم نیستم، پس توبه هم نمی کنم. (حالا وقت باقی است) به پیری که رسیدم توبه میکنم. " گفتم که به پیری رسم و توبه کنم / اینقدر جوان مُردُ یکی پیر نشد"
( از فرمایشات آیت ا... مجتهدی تهرانی - ره - نشریه شماره 78موعظه خوبان)
برچسب‌ها: توبهآیت الله مجتهدی تهرانیگناهاجلپیریجوان [ یکشنبه 93/12/17 ] [ 8:29 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
|
درباره وبلاگ  ((عکس شهید میر یوسف سید لو))...... گوشه ای از وصیت نامه............... ای،حبیب من در نهایت می خواستم راهی را طی کنم که طیران فرشتگان و راهنمائیهای فرشتگان آن را نشان داده،می خواستم پرواز کنم ولی بالهایم شکسته بود می خواستم به پیش معشوق بشتابم ولی قامهایم قدرت راه رفتن را نداشت. در مواقعی زبانم می خواست بگوید آمادة آمدن هستم ولی صدا یم در نمی آمد الهی آبرویی به درگهت ندارم ولی دلم می خواهد آبرومندانه و پاک به درگهت بیایم با اینکه گناهانم مانع از این کار است الهی العفو،العفو. . . آمار واطلاعات
بازدید امروز : 89 بازدید دیروز : 84 کل بازدید : 1692047 کل یادداشتها ها : 828 | ||
