سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب
لینک دوستان

امام حسن علیه السلام پسرى دارند به نام‏ (حسن‏)که هم اسم خودشان است و لهذا به او مى‏گفتند(حسن مثنى‏)یعنى حسن دوم،حسن بن الحسن،حسن دوم داماد ابا عبد الله الحسین است. فاطمه بنت الحسین زن حسن مثنى است.از حسن مثنى و فاطمه بنت الحسین پسرى متولد مى‏شود به نام‏ (عبد الله‏) و چون این پسر،هم از طرف مادر به حضرت امیر و حضرت زهرا متصل مى‏شد و هم از طرف پدر و خیلى خالص بود،به او مى‏گفتند(عبد الله محض‏) یعنى عبد الله،کسى که یک علوى محض و یک فاطمى محض است،هم از پدر نسب [به على علیه السلام و فاطمه علیها السلام] مى‏برد و هم از مادر.عبد الله محض پسرانى دارد یکى به نام محمد و یکى به نام ابراهیم.زمان اینها مقارن است‏ با اواخر دوره اموى یعنى در حدود سنه 130 هجرى.محمد بن عبد الله محض بسیار مرد شریفى است که به نام‏ (نفس زکیه‏) معروف است.در آخر عهد اموى سادات حسنى قیام کردند حتى عباسیها هم با محمد بن عبد الله محض بیعت کردند.حضرت صادق علیه السلام را نیز در جلسه‏ اى دعوت کردند و به ایشان گفتند ما مى‏خواهیم قیام کنیم و همه مى‏خواهیم با محمد بن عبد الله بن محض بیعت کنیم،شما هم که سید حسینیین هستید بیعت کنید.امام فرمود:هدف شما از این کار چیست؟ اگر محمد مى‏خواهد به عنوان امر به معروف و نهى از منکر قیام کند،من با او همراهى مى‏کنم و تاییدش مى‏نمایم،اما اگر مى‏خواهد به این عنوان که او مهدى این امت است قیام کند اشتباه مى‏کند،مهدى این امت او نیست،کس دیگر است و من هرگز تایید نمى‏کنم.شاید تا حدودى مطلب براى خود محمد بن عبد الله محض هم اشتباه شده بود،زیرا هم اسم پیغمبر بود،یک خالى هم در شانه‏اش داشت ،مردم مى‏گفتند نکند این خال هم علامت این باشد که او مهدى امت است.بسیارى از کسانى که با وى بیعت کردند،به عنوان مهدى امت‏ بیعت کردند.معلوم مى‏شود که مساله مهدى امت آنقدر در میان مسلمین قطعى بوده است که هر کس که قیام مى‏کرد و اندکى صالح بود افرادى مى‏گفتند? این همان مهدى‏ اى است که پیغمبر گفته است.? اگر پیغمبر نمى‏گفت این طور نمى‏شد.



برچسب‌ها: عبد اله محضنفس زکیهامام صادقمهدی امت
[ یکشنبه 93/4/22 ] [ 8:0 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

((عکس شهید میر یوسف سید لو))...... گوشه ای از وصیت نامه............... ای،حبیب من در نهایت می خواستم راهی را طی کنم که طیران فرشتگان و راهنمائیهای فرشتگان آن را نشان داده،می خواستم پرواز کنم ولی بالهایم شکسته بود می خواستم به پیش معشوق بشتابم ولی قامهایم قدرت راه رفتن را نداشت. در مواقعی زبانم می خواست بگوید آمادة آمدن هستم ولی صدا یم در نمی آمد الهی آبرویی به درگهت ندارم ولی دلم می خواهد آبرومندانه و پاک به درگهت بیایم با اینکه گناهانم مانع از این کار است الهی العفو،العفو. . .
برچسب‌ ها
شعر (51)
مهدی (38)
gif (32)
عکس (32)
جمعه (28)
ظهور (28)
gifs (25)
غزه (25)
شهید (22)
شهدا (21)
هریس (21)
دختر (20)
توبه (17)
نماز (17)
غیبت (17)
گناه (16)
بهشت (15)
قیف (15)
منجی (15)
خدا (14)
شهوت (14)
جنسی (11)
دعا (11)
عراق (11)
زن (11)
دل (10)
حدیث (10)
آقا (9)
وضو (9)
عشق (8)
پسر (8)
قلب (7)
حجت (6)
حرم (6)
جنگ (6)
بیا (5)
سکس (5)
شب (5)
صبح (5)
فرج (5)
مرد (4)
قبر (4)
غم (4)
عمر (4)
عمل (4)
علی (4)
آتش (4)
9 دی (4)
جان (4)
چشم (4)
بغض (3)
پول (3)
اشک (3)
خشم (3)
دوا (3)
ذکر (3)
سنی (3)
سفر (3)
شام (3)
ظهر (3)
عید (3)
غزل (3)
قضا (3)
قم (3)
گل (3)
گرگ (3)
ماه (3)
نفس (3)
یار (3)
کور (2)
مکه (2)
ناب (2)
ناز (2)
مصر (2)
هوس (2)
لذت (2)
لطف (2)
گدا (2)
آرشیو مطالب
امکانات وب

آمار واطلاعات
بازدید امروز : 214
بازدید دیروز : 321
کل بازدید : 1689405
کل یادداشتها ها : 828