ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
من جاء بالحسنه فله عشر امثالها آقای مجتهدی تهرانی (ره) نقل کرده است که آیت الله حاج میرزا علی مشکینی فرمودند: در ایامی که تحصیل می کردم؛ در جیبم فقط 5 ریال داشتم. روزی در خیابان راه می رفتم یکی از طلاب به من رسید و گفت: 5 ریال داری به من قرض بدهی؟ با خود گفتم: اگر این پول را به او بدهم خود بی پول می مانم. ولی با خود فکر کردم که کار این بنده خدا را راه می اندازم؛ خداوند کریم است. پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم؛ یکی از همشهری های من، از اهالی مشکین شهر به بنده رسید؛ با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم؛ دیدم 5 تومان است. باز یکی از طلاب به من رسید و از من 5 تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است؛ کار او را راه بیندازم. پول را به او دادم. چون مقداری جلوتر رفتم؛ یکی دیگر از همشهری های خود را دیدم. پس از مصافحه و احوالپرسی موقع خدا حافظی، پولی در دست من گذاشت و رفت. چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم 50 تومان است. ناگاه یاد این آیه شریفه افتادم که «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها» (سوره انعام، آیه 160) یعنی هر کس عمل نیکی انجام دهد ما ده برابر به او پاداش می دهیم. دیدم بار اول 5 ریال داشتم. چون به یک نیازمندی قرض دادم؛ 50 ریال (5 تومان) خدای کریم رساند و چون 5 تومان را قرض دادم؛ خداوند کریم در عوض 50 تومان یعنی درست ده برابر رسانید. (مردان علم در میدان عمل، ج6، اثر سید نعمت الله حسینی)
برچسبها: داستانآیت اللهحاج میرزا علی مشکینیقرض دادنداستانکداستان کوتاهداستان آموزندهدستگیری [ جمعه 93/7/4 ] [ 3:44 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 610 بازدید دیروز : 80 کل بازدید : 1688203 کل یادداشتها ها : 828 |