ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن بقیه در ادامه مطلب
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم طببیم داده پیغامم بیا دارویت آماده است شنیدم روز و شب از دیده ات خون جگر ریزد به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من دلت بشکسته از من لکن ای دلدار رحمی کن هزاران بار رفتم از درت شرمنده برگشتم دمی وصلم،دمی فصلم،دمی قبضم،دمی بستم جهان را قطره اشکی می کند ویران برگرفته از وبلاگ دل تنگ امام زمان (عج) - برچسبها: امام زمانشعراشکشعر امام زمانیشعر بسیار زیباچشم یار [ یکشنبه 93/11/26 ] [ 7:6 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 891 بازدید دیروز : 80 کل بازدید : 1688484 کل یادداشتها ها : 828 |