حکمت 209:
« لَتَعـطِفَنَّ الدُّنیَا عَلَینَا بَعدَ شَماسِهَا عَطفَ الضَّرُوسِ عَلى وَلَدِهَا ، ( وَ تَلا عقیب ذلک: ) وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ استُضعِفُوا فِى الأَرضِ وَ نَجعَلَهُم أَئِمـَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوَارِثِین ».
دنیا پس از چموشى ـ همچون شترى که از دوشیدن شیرش ( بخاطر بچه اش ) امتناع مىورزد ـ با مهربانى همانند مادر نسبت به بچه اش رو مى آورد. ( آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: ) مى خواهیم بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدند تفضل نموده و آنان را پیشوایان جهان و وارثان زمین قرار دهیم.
امیرالمؤمنین على(ع) در این فراز از سخنان خود چنین خاطر نشان فرموده که دنیا پس از روگردانیدن از اهل بیت پیامبر(ص) دیر یا زود انعطاف نشان داده ، بدانها رو کند.
اکنون آیا مقصود از این رو کردن ، پیروزى افراد برتر و شایسته تر بر کفر و ظلم جهانى ، به شکل حکومت واستقرار حق است ، یا ضعف و نابودى دشمنان و از بین رفتن موانع و بالاخره آماده شدن زمینه براى گسترش آثار علمى و اخلاقى آنها در سراسر گیتى؟!
هر دو نظریه ، بویژه نظریه نخست از طرف شارحان نهج البلاغه ارائه گردیده; ولى پر واضح است که نشر آثار علمى و اخلاقى اهل بیت بطور مطلق و همه جانبه ، مستلزم حاکمیّت مطلقه و پیروزى کامل بر عموم دشمنان است; و این مطلب با توجه به گواه قرار دادن حضرت ، آیه شریفه را بر کلام خود ، امرى است قطعى.
زیرا آیه شریفه بیانگر پیروزى و رهبرى و دست یابى مطلق و بى قید و شرط مستضعفان است نسبت به آنچه در اختیار مستکبران و تحت نفوذ زمامداران گمراه و تجاوزگر قرار گرفته; و تحقق چنین امرى جز به استقرار حکومت جهانى حق و عدالت به دست اهل بیت ، به چیزى میسّر نگردد; و مصداق آن به اتفاق عموم ، « حضرت حجة بن الحسن العسکرى » عجّل الله تعالى فرجه الشریف است.
ابن ابى الحدید پیرامون این سخن گوید:
امامیه پنداشته اند که حضرتش با این جمله به امام غائبى وعده داده است که در آخر الزمان بزمامدارى زمین نائل خواهد شد.
و اصحاب ما گویند: این جمله وعده به امامى است که صاحب اختیار زمین و مسلط بر کشورهاى جهان خواهد شد; ولى لازمه این وعده موجود بودن و غائب بودن او نیست; بلکه در صحت این تعبیر کافى است که در آخر وقت بوجود آید.
بدین ترتیب ملاحظه مى کنید که ابن ابى الحدید ایراد کلام امام(ع) را درباره حضرت مهدى(ع) پذیرفته; اما مثل همیشه از اعتراف به ولادت و حیات آن بزرگوار امتناع ورزیده است.
اکنون مى گوئیم درست است که لازمه ایراد این وعده ، موجود بودن و غائب بودن امام مهدى(ع) به هنگام سخن نیست; لکن با توجه به ولادت آن حضرت در سال 255 ( یا 256 ) هجرى قمرى ، نه در حال حاضر مانعى از انطباق سخن امام امیرالمؤمنین على(ع) بر آن بزرگوار وجود دارد ، و نه در عصر ابن ابى الحدید که حدود چهار قرن از تولد آن حضرت مى گذشته; چه ابن ابى الحدید در رجب 644 تألیف « شرح نهج البلاغه »را آغاز ، و در آخر صفر 649 به انجام رسانیده است و در نتیجه مقصود از این کلام همانست که شیعه امامیه گفته و مى گوید.
به نقل از : اصفهان ــ ربیع الثانى 1403 مهدى فقیه ایمانى
برچسبها: مهدی موعودنهج البلاغهحکمت 209