خطبه 187:
« أَلا بِأبى وَ أُمّى هُم مِن عِدَّة أسمائُهُم فِى السَّماءِ مَعرُوفَةٌ وَ فِى الأَرضِ مَجهُولَةٌ.
أَلاَ فَتَوَقَّـعُوا مَا یَکُونُ مِن إِدبَارِ أُمُورِکُم ، وَ انقِـطَاعِ وُصَلِکُم وَ استِعمَالِ صِغَارِکُم.
ذَاکَ حَیثُ تَکُونُ ضَربَةُ السَّیفِ عَلَى المُؤمِنِ أَهوَنُ مِنَ الدِّرهَم مِن حِلِّهِ ، ذَاکَ حَیثُ یَکونُ المُعـطَى أَعظمَ أَجرًا مِنَ المُعـطِى. ذَاکَ حَیثُ تَسکَرُونَ مِن غَیرِ شَراب ، بَل مِنَ النِّعمَةِ وَ النَّعِیم ، وَ تَحلِفوُن مِن غَیرِ اضطِرَار ، وَ تَکذِبُونَ مِن غَیرِ إِحرَاج . ذَاکَ إِذَا عَضَّکُمُ البَلاَءُ کَمَا یَعَضُّ القَتَبُ غَارِبَ البَعِیرِ . مَا أَطوَلَ هذَا العَنَاءَ ، و أَبعَدَ هذَا الرَّجَاءَ »
هان ، پدر و مادرم به فدایشان باد; آنها گروهى باشند که نامهایشان در آسمان نزد فرشتگان معروف است ولى در زمین ناشناخته اند; آگاه باشید شما آماده عقبگرائى امور خویش و گسیختگى پیوندها و روى کار آمدن کوچکان ( خردسالان ، نالایقان دون همت ) خویشتن باشید.
ابن ابى الحدید مى نویسد:
« الامامیه تقول هذه العدة هم الائمة الاحد عشر من ولده(ع) ; و غیرهم یقول انه عنى الابدال الذین هم أولیاء الله فى الارض . . . »
امامیه گویند: این عده امامان یازده گانه از فرزندان آن حضرت(ع) هستند; و دیگران مى گویند: مقصود حضرت از این کلام أبدالند که أولیاء خدا در زمین هستند; و ما پیش از این درباره قطب و ابدال بوضوح سخن گفته ایم.
آنگاه مى گوید:
سخن آن حضرت که مى فرماید: « نامهاى آنان در آسمانها معروف است » یعنى فرشتگان معصوم آنها را مى شناسند و خداوند اسماء آنان را به ایشان اعلام نموده است.
و اینکه فرموده: در زمین ناشناخته اند یعنى در نظر توده صمردم ( که ) بخاطر استیلاء و نفوذ گمراهى بر اکثریت آنان ( امامان بر حق را نمى شناسند یا نسبت بدانها بى تفاوتند ).
در اینجا توجه خوانندگان را به ایـن نکته معطوف مى داریم که:
ابن ابى الحدید ، تفسیر عبارت امیرمؤمنان(ع) به امامان یازده گانه را به شیعه نسبت داده ، و تفسیر آن به ابدال و اولیاء در زمین را به دیگران; ولى خود اظهار نظرى نکرده; زیرا گویا بدین مطلب توجه داشته است که این چنین تعبیرى از ناحیه امام امیرمؤمنان(ع) درباره یک عده ــ هرچند اولیاء خدا باشند ــ اما بى نام و نشان و بدون هیچگونه نقش و مسؤولیتى ، به دور از حقیقت و غیر قابل قبول است.
بویژه آنکه موضوع ابدال و اقطاب ، ساختگى و فاقد ریشه اسلامى ، و یک عقیده صوفیانه و عوام فریبانه است که همچون اصل تصوف ، از پدیده هاى عقیدتى اهل تسنن سرنخ گرفته ، و ترکیبى از مسیحیت یونان و زردشتى گرى ایران ـ قبل از اسلام ـ و بودائى هند مى باشد.
در حالى که تفسیر شیعه در مورد امامان معصوم علیهم السّلام ـ که به موجب آثار علمى و حدیثى باقیمانده از آنان ، بزرگترین نقش حمایت از اسلام ، و سازندگى علمى و عملى جامعه اسلامى را بر عهده داشته و دارند ـ امرى است معقول و بر اساس منطق اسلامى.
اکنون مى پردازیم به ترجمه بقیه کلام امام(ع) که مى فرماید:
این ماجرا هنگامى به وقوع خواهد پیوست که تحمل انسان مؤمن در برابر ضربات شمشیر آسان تر باشد از بدست آوردن درهمى از راه حلال.
و هنگامى خواهد بود که اجر و ثوابِ گیرنده از دهنده بیشتر است ، چه دهنده از محل درآمد حرام و یا از روى ریا و خودنمائى و ولخرجى مى بخشد ، در حالیکه گیرنده در جهت وظیفه شرعى و یا از روى اضطرار در راه حفظ جان خود و عائله اش مصرف مى کند.
این در موقعى باشد که ( شما مسلمانان ) مست مى گردید اما نه با شراب ، بلکه بعلت فراوانى نعمت; و سوگند مى خورید أما نه از روى ناچارى; دروغ مى گویید اما نه از روى حرَج و ناگزیرى.
این در وقتى خواهد بود که بلاها و مصیبت ها ـ همانند بارى گران که بر گرده شتر نهاده شده و سنگینى جهاز پشت آنها را مجروح نماید ـ بر شما فشار آورد.
آه ، این گرفتارى و سختى چه طولانى است! و امید رهائى از آن چه دور !
چون این فراز از کلام امام بیانگر حوادث ، انحطاط اخلاقى ، و مشکلات زندگى پیش از ظهور مى باشد که مایه امتحان مردم ، و از شرائط مقدماتى ظهور مهدى (ع) ، و شاید پیوسته بعصر ظهور باشد ، بدین جهت ما هم چون دیگران آن را در این جا آوردیم.
و ده ها حدیث مسلم از پیامبراکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) و صحابه درباره ائمه إثنى عشر بطور عموم ، و تعدادى شامل ذکر نام و مشخصات هریک از آنان بخصوص گواه بر مدعاى شیعه مى باشد.
آرى ، این امامان شیعه هستند که علاوه بر نقش رهبرى و نشر علوم اسلامى ، همه پاره هاى تن امام امیرمؤمنان(ع) بوده ، و امام(ع) در حق آنها مى فرماید: « پدر و مادرم فدایشان باد. »
لکن متأسفانه تعصب مانع از رفتن زیـر بار حقیقت و گردن نهادن حتى به واقعیات دینى است; و بدین تـرتیب همچون شارح معتزلى ، ابن ابى الحدید ، را با مقام فضل و دانشش ، در مورد سخنان امام امیرالمؤمنین على(ع) وادار به خیالبافى و خـلط مبحث و تفسیر« مـا لا یـرضى صاحبه » مى کند که تن به قبولى امامت ائمه معصومین معرفى شده ندهد ، و بجاى آنها رهبران دغلباز صوفیه را که خود گمراه ، و دیگران را گمراه کننده اند مطرح کرده و جا بیندازد.
علامه سید عبدالزهـراء مى نویسد( [1] ): ابوالحسن مدائنى این خطبه را در کتاب « صفین » آورده و مى گوید: امام آنرا پس از پایان ماجراى نهروان ایراد فرموده. و آنگاه به ذکر فراز پیشین آن که شامل پیشگوئى از حوادث آینده است ، و طبق روایات از علائم ظهور حضرت مهدى(ع) بشمار مى آید پرداخته; و نویسنده هم بخاطر تأیید انطباق کلام امام(ع) با ائمه شیعه ، وبراى آگاهى خوانندگان ارجمند ، به ذکر بخشى از آن مى پردازد.
« إذا کثرت فیکم الاخلاط ، و استولت الانباط ، و دنا خراب العراق ، و ذاک اذا بنیت مدینة ذات أثل و أنهار ، فاذا غلت فیها الأسعار ، و شید فیها البنیات ، و حکم فیها الفساق . . .
فیا لها من مصیبة حینئذ من البلاء العقیم و البکاء الطویل و الویل العویل و شدة الصریخ ، ذلک أمر الله و هو کائن و فناء مریح ، فیابن خیرة الآباء متى تنتظر البشیر بنصر قریب من رب رحیم.
ألا فویل للمتکبرین ، عند حصاد الحاصدین و قتل الفاسقین ، عصاة ذى العرش العظیم ، ألا بأبى و أمى هم من عدة . . . »
بطور خلاصه این فراز از سخنان امام(ع) شامل پیشگوئى درباره هرج و مرج هاى اخلاقى ، بوجود آمدن شهر بغداد ، خرابى عراق ، بالا رفتن نرخها ، و بدنبال آن حوادث گریه آور ، ناله خیز و دردناکى است که بجرم بد رفتاریها و سرکشى ها به امر خدا بوقوع خواهد پیوست.
آنگاه از حضرت مهدى(ع) به عنوان « فرزند بهترین پدران » یاد فرموده ; و خبر از سرنوشت شوم و مرگ آورى مى دهد که ـ به کیفر سرپیچى از فرمان الهى و پیروى از دستورات دین ـ در انتظار مستکبران و فاسقان است.
برچسبها: مهدی منتظرنهج البلاغهخطبه 187امامان معصومآخر الرمانعراقگرانیپیشگویی