ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
کم رنگ شدن ارزشهای مترقی هر جامعه ای ارزشهابی دارد که ناشی از فرهنگ آن است، اما برخی ارزش های مترقی در جوا مع اسلامی به موجب تاثیر از فرهنگ بی بندوبار و اباحه گر غرب ء در حالی کم رنگ شدن هستند ؛ ارزش هابی مثل حبا عفت زن اهمت داشتن شخصیت انسان به جای جنسیت آن و فبح عریان نمایی بدن. دبن جاپنر درمقاله ای چنین ببامدها بی را ناشی از رواج اباحه گری جنسی و هرزه نگاری می داند و می گوبد ( مطالعات دقیق و گسترده ای در طول ابن سال ها در ابن باره صورت گرفته است؛ ولی روان شناسان شبکه بی بی سی نبوز بر اساس تجربیات خود در مواردی که با کودکان سر و کار داشته اند بر ابن باورند که پسرانی که با تصاویر خشونت آمیز و مسنهجن مواجه بوده اند اغلب انگیزه های بوالهوسانه ای نسبت به دختران دارند ، در عبن حال دختران نبز پاسخ مثبتی به ابن گونه تمایلات پسران نشان می دهند.) در نتیجه ی رواج بوالهوسی است که ارسال نصاوبر مسنهجن در مبان جوا مع اسلامی رشد می بابد، روابط آزاد دخنر و پسر ترویج می شود کم پوشی و عریانی در مبهمانی ها و عروسی ها به وبزه در مبان جوانان گسنرش می بابد و در نهایت فبح برخی از اعمالی ناسالم از ببن رفته و در گذر زمان به شد ارتکاب برخی اعمال خلاف اخلاق متعالی و حتی ارتکاب برخی جراابم مننهی خواهد شد. برچسبها: دخترپسرسکسعریانجوانمستهجنتصاویرمستهجنعروسیپارتی [ شنبه 89/9/13 ] [ 9:47 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
عوامل اجتماعی 1. وسایل ارتباط جمعی زمانی که رسانهها موضوع فرار دختران را با ذکر تمام جزئیات منعکس میکنند، در واقع افراد را نسبت به وضعیت افرادی که شرایط نامساعد و بغرنج خانه را تحمل نکرده اند، مطلع میکنند و باعث میشود که آنان نیز همین عمل را در مواجهه با مسائل خانواده تکرار کنند. ضمن آنکه قبح مسئله تا حد بسیاری در اذهان شکسته شده و در شکل یک عمل عادی جلوه مینماید. از سوی دیگر برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی مشوق فرار از خانه است. ترویج روحیهی استقلالطلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی، عدم رعایت احترام به بزرگترها، حتی نمایش فرار جمعی از جوانان، بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنان در شیوع این پدیدهها موثراند. نقش رسانههای جمعی، بهویژه ماهواره و اینترنت در رواج بیبندوباری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است. 2. شهر نشینی جاذبهی شهرهای بزرگ، رفاه، تجملات شهری و امکانات مادی، انگیزهی در اختیار داشتن آنها و زندگی در این محیط را مضاعف میکند و سیل عظیم جمعیت با هدف یافتن شغل و دستیابی به امکانات فوق مهاجرت مینمایند و شهرهای بزرگ را با خرده فرهنگهای مختلف در هم میآمیزند؛ بدین ترتیب پایبندی به آداب و رسوم کاهش مییابد و آزادی عمل فرد نیز بیشتر میشود. گاهی همین سراب زندگی مرفه شهری و آزادی عمل، دختران را به سوی شهرها متواری مینماید. 3. تغییر ارزشها جوان امروزی با مشکل بحران هویت روبروست. گاه آنچه که اجتماع بهطور عملی به او میآموزد با ارزشهای خانوادگی سنخیتی ندارد و همین امر شخصیت او را دچار دوگانگی مینماید.دختران امروزی دچار خود درگیری میشوند و برای فرار از این حالت به شیوههای مختلفی نظیر فرار از خانه متوسل میگردند. 4. مشکلات اقتصادی عوامل اقتصادی درچگونگی زندگی فردی و اجتماعی تاثیرگذار است. فقر و توزیع ناعادلانه ثروت به همراه فقر فرهنگی زمینهساز انواع رفتارهای نابهنجار میشود. امروزه فشار و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن و اشتغال نانآوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیرمجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به کم توجهی آنان نسبت به نیاز جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنان گردیده است. 5. ضعف نظارت اجتماعی امروزه میزان نظارتهای اجتماعی دولتی و مردمی، کاهش و آزادی بی قید روابط زنان و مردان را افزایش داده است. امروزه این حد افراطی از آزادی، مقبول بسیاری از خانوادهها نیست. به همین دلیل مجبور میشوند رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود کنند. این محدودیت دختران را با عقدههای روحی ـ روانی مواجه مینماید و احساس خواهند کرد که خانواده آنان را درک نمیکند؛ در صورتی که خانواده به دلیل آیندهنگری و مصلحتاندیشی فرزند میکوشد دختر را از حیطهی خطردور سازد. برخی از دختران به دلیل حساسیتهای روحی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر میکنند و در نتیجه به فرار از خانه اقدام میکنند. پیامدهای فرار دختران هنگامیکه دختری به طور غیر منطقی فرار میکند، خود و خانواده و جامعه را تا شعاعی وسیع به طرق مختلف در معرض آسیبها و خطرات قرار میدهد. این پیامدها در بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است. 1. پیامدهای فردی فرار، آغاز بیخانمانی و بیپناهی است و همین امر زمینهی ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم میکند. دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدیگری، توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی و کالاهای غیرمجاز، روسپیگری، عضویت در باندهای مخوف و کثیف اغفال و فحشاء اقدام میکنند. ارتکاب انواع جرایم و مفاسد اخلاقی موجب میشود که دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنان به دلیل سرافکندگی ناشی از تجاوزات، دست به خودکشی میزنند. از دیگر پیامدهای ناگوار فرار دختران، ابتلا به ویروس ایدز میباشد. هر قدر مدت زمان فرار طولانیتر باشد و با افراد بیشتری تماس داشته باشد، خطر ابتلا به ویروس ایدز افزایش مییابد. 2. پیامدهای خانوادگی فرار دختران بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد است. این عمل هم نشانهای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزند است و هم از آنجا که فرجام و سرانجام دختران در اکثر موارد گرفتارآمدن در دایرهی تنگ باندهای فساد و فحشا و ارتکاب جرائم اخلاقی است، لکهی ننگی برای خانواده محسوب میشود و بدین لحاظ است که کمتر خانوادهها فرار دختران را گزارش میدهند و اغلب پس از بینتیجه ماندن جستجوها و تلاشهای خانوادگی، فرار دختران با عنوان فقدان دختر یا دزدیده شدن او به مراجع قضایی گزارش میشود. 3. پیامدهای اجتماعی پدیدههای اجتماعی همچون حلقههای زنجیر به هم وابستهاند؛ بهطوری که افزایش نرخ آسیبهایی چون طلاق، بیکاری و اعتیاد، به افزایش آسیبی نظیر فرار دختران میانجامد و فرار دختران از خانه به افزایش نرخ مفاسد اجتماعی منتهی میگردد. آسیبهای اجتماعی از جمله فرار، همچون امراض و ویروسهایی هستند که موجب ایجاد فضای مسموم در جامعه میشوند و میتوانند ضمن لکهدار نمودن عفت عمومی و شکستن حریمهای اخلاقی، بهداشت روحی و روانی اعضای جامعه را تهدید نموده و آسیب جدی بر سلامت جامعه وارد نمایند. از دیگر پیامدهای فرار دختران این است که هزینههای فراوانی را بر دوش جامعه و دولت میگذارد. شناسایی دختران فراری با بهکارگیری نیروهای چندگانهی امنیتی، بازجویی و مراحل قضایی، ایجاد مراکز مختلف مانند کانون اصلاح و تربیت و مراکز سازماندهی دختران فراری و نیز مسئولیت سازمان بهزیستی، هزینهی هنگفتی را بر جامعه تحمیل مینماید. برچسبها: دخترجنسیعفتفسادفحشافرار از خانهفراری [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 8:41 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
فرار از خانه امروزه در اکثر کشورهای جهان فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. در جامعه ما نیز، مسئلهی فرار دختران یک معضل است. فرار ناگهانی دختران از خانه در جامعهی ما به دلیل وجود معیارها و هنجارهای دینی و خانوادگی، یک نوع آسیب اجتماعی محسوب میشود که باید به دنبال ریشهیابی آن برآییم. و به جای پاک کردن صورت مسئله، به دنبال یافتن راه حلی مفید باشیم. فرار از خانه در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیر قابل تحمل و گاهی تغییرناپذیر است. این عمل معمولا به جای مکانیسم دفاعی برای کاهش ناخوشایندی و دستیابی به خواستههای مورد نظر و عموما آرزوهای دور و دراز انجام میشود. تبیین عوامل فرار از خانه زمینهها و ابعاد مختلفی دارد و عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکلگیری آن مؤثر است. الف) عوامل فردی برخی افراد شخصیت ضد اجتماعی دارند. ویژگیهای این نوع شخصیت، بههمریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نا بهنجار است که مورد قبول جامعه نیست؛ ولی نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. این افراد نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیاعتنا بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویهاند. این نوع شخصیتها اغلب از محیط خانه و مدرسه فرار میکنند. خود شیفتگی یکی از عوامل روحی ـ روانی است که موجب بروز رفتارهای ضد اجتماعی میشود. افراد خودشیفته تمایل شدیدی به خود محوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود درخشان و قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. نوجوانان خود شیفته، به علت سرکوب خواستهها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار، نظیر فرار از خانه گرایش نشان میدهند. علاقه به جلب توجه دیگران یکی دیگر از این عوامل است. بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و تاثیر پذیری از دیگران مشخصه بارز افرادی است که چنین علاقهای دارند. این افراد برای آنکه خود را ثابت کنند، هر تجربهای را انجام دهند حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید. از دیگر مشکلات روحی ـ روانی که به رفتارهای ضد اجتماعی میانجامد، ضعف عزت نفس، احساس کمتری، فقدان اعتماد به نفس، اختلال خلقی دوقطبی و... است. چنین افرادی مستعد انجام کارهای نسنجیده، نظیر فرار از خانه میباشند. ب) عوامل خانوادگی خانواده در شکلدهی به زندگی و رفتار فرد تا حد بسیاری مؤثر است. اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیدهای مواجه باشد، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل میشود. برخی روابط خانوادگی که منجر به فرار از خانه میشود از این قرار است. 1. خشونت اِعمال خشونتهای روحی و جسمی اعضای خانواده، عامل بسیار مهمیدر فرار دختران است. بسیاری از دختران قربانی این خشونتها به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش، جرئت اظهار مشکلاتشان را ندارند؛ لذا از خانه فرار میکنند. 2. تبعیض بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی میشوند. تبعیض در مواجهه با خطاها و اشتباهات فرزندان، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض با روحیهی حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبرانناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند. 3. محدودیت مطلق در این نوع شیوهی تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم و متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیمگیری را ندارند. در این خانوادهها به خواستههای مادی و معنوی فرزندان توجهی نمیشود؛ لذا توانایی و مقاومت آنان درهم میشکند و ازهر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره میبرند و در صدد هستند با فرار از خانه،از این محدودیتها رهایی یابند. 4. آزادی مطلق توجه بیش از حد متعارف و در اختیار بودن امکانات فوق حد سنی فرزند ممکن است زمینهی مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید. وقتی که تمایلات و خواستههای فرزندان محقق میشود، به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارهای زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب میشود و یا در شرایطی که خواستههای فرزند به افراط میگراید و والدین با آن مخالفت مینمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی) روحیهی عدم درک منطقی شرایط، ناز پروری و کاهش دامنهی استقامت، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده میگردد که در آخر ممکن است زمینهی فرار از خانه را فراهم نماید. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده میشود.
برچسبها: دخترجنسیعاطفهدختران فراریتبعیضوالدینفسادفحشااخلاقی [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 8:40 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
راهکارهای پیشگیری پیش از هر چیز باید خانوادهها به نقش حیاتی خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و هویتی سالم و پویا به آنان ببخشند. والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوههای صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند. از روشهای تربیتی مؤثر در این زمینه به این موارد اشاره میشود: 1. تقویت ارزشهای اخلاقی، معنوی و انسانی و سست گردانیدن معیارهای فقط مادی در نظر جوانان؛ 2. تقویت و توسعه مراکز ورزشی و تفریحی و برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغت جوانان؛ 3. ارائهی خدمات رفاهی و اجتماعی جهت برطرف کردن کمبودهای عاطفی کودکان و نوجوانان؛ 4. پرورش احساس عزت نفس و اعتماد به نفس کودک و نوجوان در خانواده و مدرسه؛ 5. بهسازی وضع خانوادهها از طریق تماس با کارشناسان متخصص در امور خانواده؛ 6. استفاده از فیلم ها و نوارهای تربیتی؛ 7. سالم سازی محیط اجتماعی نوجوانان و از بین بردن تبعیض میان طبقات جامعه؛ 8. آموزش مهارتهای حل مسئله به نوجوانان و نیز شیوههای تصمیمگیری؛ 9. آموزش اصول بهداشت روانی به خانوادهها و فرزندان؛ 10. پرهیز از سختگیری و تنبیه و همچنین اجتناب از آسانگیری در تربیت فرزندان؛ 11. تشویق فرزندان به رعایت تعادل و دوری از بیبندوباری؛ 12. برقراری احساس امنیت در خانواده و جامعه و جلوگیری از بروز اضطراب در نوجوانان و جوانان.؛ پایان سخن سوء استفاده از جاذبهی جنسی، عاملی برای انحرافات اخلاقی است. این امر مانع از آن است که جوان به ارزش انسانی خود واقف شود، و کسی که نتواند ارزش انسانی خویش را درک کند به آسانی عظمت خویش را فدای لذتهای پوچ و لحظهای میگرداند و این معاملهای زیانبار است که در بسیاری مواقع، ضرر آن قابل جبران نیست. «عظمت خود را دریابید»
برچسبها: دخترپسرسکسشهوتجوانعشقراهکار هایدوستی خیابانیاخلاقعزت نفس [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 9:39 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
دوستیهای خیابانی دختر و پسر به طور کلی، در آغاز نوجوانی به علت بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی، گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف بیشتر میشود. داشتن دوست، اعتماد به خود را تأیید و تقویت میکند و نیازهای عاطفی و احساسی را تا حدی تأمین میکند و در صورتی که پیوند دوستی گسسته شود، شخص نسبت به ارزشهای وجودی خود دچار شک و تردید میشود. بعضی از پسران ایرانی، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود میشمارند و در شرایطی که توانایی تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند، عدهای از آنان، نیازهای جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستیهای افراطی برطرف مینمایند. در مقابل، برخی از دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی میکنند و متأسفانه اکثر قریب به اتفاق این دختران تصور میکنند که این دوستیها به ازدواج منتهی میشوند. تحول عاطفی دختران از پسران متفاوت است. پسران نسبت به جنبهی غریزی تخیلات خود غافل باقی نمیمانند؛ اما دختران در این دوستیها به دنبال عشق آرمانی و رمانتیک هستند. آنان این عشق را آسمانی و پاک میدانند و خیانت در آن را گناهی نابخشودنی میشمارند. با این توصیف، دوستیهای دختر و پسر ایرانی کمی شباهت به دوستی موش و گربه دارد. پسر جوان در جست و جوی لذتهای جنسی خود و با وعدههای فریبنده و دروغین، دختر جوان را تسلیم خواستههای خود میکند. پس از مدتی روابط نامشروع و در پی آن تسلیم نشدن پسر برای ازدواج، دختر جوان دچار آسیب روانی میشود و احساس افسردگی، پوچی و بیارزشی میکند. در فرهنگ ایرانیان، آسیبهای اجتماعی، تربیتی و روانی چنین دوستیهایی بیشتر متوجه دختران است و مرد ایرانی بدون هیچگونه محدودیتی، تجربههای متنوع این دوستیها را پشتسر میگذارد؛ اما دختر ایرانی، اگر یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه کند، تا پایان عمر، شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست میدهد و برچسب ناشایست بودن را با خود حمل میکند و آثار سوء این تجربهی منفی پس از ازدواج هم به نوعی در زندگیاش نمایان میشود. این دوستی ها بدون شناخت واقعی جنس مخالف و بر اساس هیجانات و احساسات سطحی و زودگذر شکل میگیرد و حاصل آنها بروز رفتارهای نادرست و روابط نامشروع است که در این روابط، بازندهی اصلی و همیشگی اغلب دختران جوان هستند. دخترانی که با نهایت سادگی، زیبایی، لطافت و ظرافتی را که خدا به آنان امانت داده، در اختیار کسی میگذارند که در خیانت کردن به امانت مهارت دارد. دختران جوان باور نمیکنند که چنین پسرانی به طور معمول تنوعطلب هستند. و پس از مدتی کوتاه، سراغ طعمهای دیگر میروند و همهی وعدههای به ظاهر عاشقانه را فراموش میکنند. دو صورت قابل پیشبینی برای آیندهی این دختران عبارتند از: 1. دختر جوان و آسیبخورده پس از یک تجربهی دوستی خیابانی، برای همیشه درس عبرت میگیرد؛ به ارزش وجودی خود پی میبرد و این دوستیها را رها میکند. 2. دختر جوان و آسیب خورده به وسیلهای برای ارضای جنسی تبدیل میشود و در عین حال میپندارد که با این عمل به محیط و خانوادهی خود دهنکجی کرده و آزادی به دست آورده است؛ در حالی که این اعمال برخلاف تصور او و دیگران، بیانگر آزادی زن نیست و سرانجام آن پشیمانی و از دستدادن سلامت تن و روان خواهد بود. چنین دختری با ارادهی خود، به سادگی و به ارزانی و فراوانی، تمام هستی و وجودش را در اختیار گرگهای درنده و طمعکار جامعه قرار میدهد و با دست خود، علفهای هرز و میکروبهای کشنده را تقویت میکند.
برچسبها: دوستی خیابانی دخترو وپسرغرایزدخترپسرتخیلاتهیجاناتاحساساتارضای جنسی [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 9:36 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
عوامل شکلگیری دوستیهای خیابانی 1. زمانی که خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نکنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و خلا وجودی مواجه میشود و برای کاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستیها تن میدهد. جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف، میخواهد به آرامش برسد. او لذت این دوستی را عامل تسکین برای بحران بیهویتی خویش میداند. 2. ناتوانی خانواده و جامعه در پاسخگویی صحیح و به موقع به نیازهای اساسی نسل جوان عامل دیگری جهت شکلگیری دوستیهای خیابانی است. امنیت، احترام، محبت و دوست داشته شدن از جمله نیازهای روانی انسان است که متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانوادهها و جوامع به فراهم ساختن امکانات اقتصادی، این دو نهاد انسانساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم میشوند. 3. عامل دیگر، فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف است و شاید این عامل محصول این باشد که دختران جوان قدر خویشتن را نمیشناسند. اگر دختران به قداست، ارزش، اهمیت و کرامت خویش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاری توأم با متانت و بزرگمنشی و بیاعتنایی داشته باشند و بهسادگی در برابر خواستههای جنس مخالف تسلیم نشوند، فرصتی برای انحراف به وجود نمیآید. عدهای برای دفاع از حقوق زنان خیابانی، این تفکر غلط را تبلیغ میکنند که «فقر اقتصادی» ریشهی این معضل اجتماعی است؛ اما به نظر میرسد «فقر و ضعف فرهنگی» بنیاد اصلی این معضل باشد؛ زیرا برخی از این عناصر اجتماعی نه تنها فقر اقتصادی را لمس نکردهاند؛ بلکه کمابیش از رفاه اقتصادی و امکانات فراوان برخوردار بودهاند؛ ولی نگرش آنان نسبت به وجود انسانی خود حقیرانه و پست بوده است. در مقابل، بسیاری از زنان پاک و فرهیختهی ایرانی در نهایت فقر اقتصادی، از نظر فرهنگی غنیاند و با نهایت عفاف و نجابت، به کارهای سازنده و مثبت میپردازند. آنان زندگی خویش را با تلاش و پشتکار به درستی اداره میکنند و تن به پستی نمیدهند؛ اما زنانی هستند که در اثر فقر فرهنگی و اخلاقی شدید، خود را ارزان میفروشند؛ آن هم در شرایطی که هیچگونه کمبود اقتصادی ندارند و حتی از رفاه بیش از حد برخوردارند. نکتهی درخور توجه این است که اگر کسی فقر فرهنگی، فکری و اخلاقی نداشته باشد، بهخوبی میتواند برای رهایی از چنگال فقر اقتصادی، برنامهریزی کند. اینگونه دوستیها و ازدواج تعداد بسیار کمی از این دوستیها در شرایط اضطراری و اجباری برای خروج از مرز روابط نامشروع، به ازدواج منتهی میشود. این امر در وضعیتی صورت میگیرد که انتخاب همسر و رعایت معیارهای ضروری برای زندگی مشترک، در عمل امکانپذیر نیست و دو دوست پس از پشت سر گذاشتن تجربهی روابط نامشروع، ناگزیرند تن به قانون ازدواج بدهند تا به خانواده و جامعه ثابت کنند که انسانهای ارزشمندی هستند. دوستیهای خیابانی با هیجانات احساسی ناشی از شدت فعالیت غریزهی جنسی آغاز میشود و چنین ارتباطی از محبت و عشق به معنای واقعی، خالی است. ازدواج پیوند عمیق میان دو انسان براساس مودّت و حُبّ شدید است. دو انسانی که واقعیتهای وجودی یکدیگر را پذیرفتهاند و در برابر یکدیگر احساس مسئولیت و تعهد میکنند و در حق هم دلسوزی، فداکاری و ایثار روا میدارند. دوستیهای خیابانی، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است و بیشتر یک پیوند غریزی است. اگر هم به ازدواج منتهی شود پشتوانهی عشق و محبت ندارد و چنین ازدواجی دوام پیدا نمیکند؛ زیرا پسر و دختر جوان بیشتر شریک لذتهای جنسی یکدیگر بودهاند و زندگی واقعی پس از ازدواج امری فراتر از ارضای غرایز جنسی است. در تجربهی این دوستیها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح یکدیگر به وجود نمیآید؛ زیرا در اوج هیجانات ناشی از غرایز جنسی، افراد نمیتوانند عاقلانه و آگاهانه یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم به اجبار ازدواجی صورت گیرد، پس از مدتی کوتاه به جدایی و طلاق منتهی میشود. برچسبها: دخترپسردوستیشهوتهمسرجوانعاطفهاحساساتنوجواننامشروعدوستی خیابانیفرهنگ [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 7:52 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
خود ارضایی(استمنا) آئین مقدس اسلام که از جانب خداوند و آفریدگار آمده است، استمناء را امری حرام و ناپسند ذکر کرده و در تعبیرات اسلامی استمناء، نکاح با خود دانسته شده است. قرآن کریم میفرماید: «هر کسی با غیر همسرش، شهوتش را دفع کند از تجاوزکاران است». {مؤمنون/7} پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «ناکح الکف ملعون؛ کسی که خودارضایی کند ملعون است». {بح/101/ ص 30} 1 امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «برای کسی که خودارضایی کند در قیامت عذاب دردناکی در نظر گرفته شده است». 2 ضررهای خود ارضایی 1. ضعف و تحلیل قوای جسمانی: خود ارضایی باعث کاهش انرژی بدن و خستگی و پیری زودرس میشود. 2. ضعف بینایی: خود ارضایی بهتدریج در نور چشم و قدرت بینایی اثر میگذارد و آن را کاهش میدهد. 3. آسیب زدن به دستگاه تناسلی و ایجاد ناتوانیهای جنسی. 4. ضعف حافظه، حواس پرتی و ناتوانی در تمرکز فکری. 5. اضطراب و افسردگی. 6. پرخاشگری و بداخلاقی. 7. احساس گناه و عذاب وجدان. 8. بیعاطفگی، کمرویی و خجالت. 9. افت تحصیلی، مشکلات ازدواج. 10. بیمیلی به همسر و ناسازگاری خانوادگی. چگونگی درمان خود ارضایی هر نوع بیماری نیاز به درمان دارد و خود ارضایی هم یک نوع بیماری است. متخصصین راهکارهایی برای درمان آن بیان کردهاند که در اینجا به مواردی اشاره میشود. 1. سعی کنید در مکانهای خلوت و تنها نمانید؛ چون تنهایی، خود عامل مهمی برای تحریک به عمل خود ارضایی و زمینه ساز ارتکاب این عمل است. 2. تلاش برای تقویت اراده از گامهای مهم در امر بهبود است. نگویید اراده نداریم. ممکن است ارادهی انسان ضعیف شود؛ ولی هیچگاه از بین نمیرود. برای تقویت اراده راههای بسیاری پیشنهاد شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: الف) تلقین به خود: مرتب به خود بگویید من میتوانم این عمل را ترک کنم. ب) به پایان رساندن کارهای نیمه تمام: این مسئله در تقویت اراده مؤثر است. سعی کنید هیچ کار نیمه تمامی را از خود به جای نگذارید. ج) تمرکز بخشیدن به فعالیتهای گوناگون و پراکنده: تلاش کنید از کارهای متعدد و متنوع پرهیز نمایید؛ چون موجب پراکندگی و به هم ریختگی انسجام فکر میشوند. د) دیگر موارد: نماز خواندن، سحر خیزی، کم خوری و دوری از گناه، از عوامل مهم تقویت اراده است. 3. افکار جنسی را که به ذهنتان خطور میکند بلافاصله با ذکر خدا و یاد آسیبهای معنوی، جسمی، روانی و اجتماعی این عمل زشت، از خود دور کنید. 4. راه دیگر خنثی کردن این تحریکات، تنبیه بدنی است؛ مثل اینکه کش نازکی را به مچ دست خود ببندید و هنگام تحریک، آن را خوب بکشید و سپس رها کنید. این کار برای از بین بردن تحریک و ترک عمل مؤثر است. خنثی نمودن تحریکات، گرفتن دوش آب سرد؛ در مواقعی که دوش آب سرد ضرر جسمی نداشته باشد و شستن اعضای تناسلی با آب سرد از جمله راههای دیگر است. 5. اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زیارت و دعا پر کنید. 6. هیچگاه در حمام به طور کامل عریان نشوید و در آیینه به اندام جنسی خود نگاه نکنید. 7. از نگاه کردن به مواضع جنسی و برجستگیهای بدن دیگران (حتی از روی لباس) پرهیز کنید. 8. به هنگام خواب سعی کنید شکم شما بیش از معمول پر نباشد، و هرگز به رو نخوابید. 9. ایمان مذهبی خود را روز به روز تقویت کنید و توسل به ائمه ـ علیهم السلام ـ را فراموش نکنید و به رحمت الهی امیدوار باشید و هیچگاه مأیوس نشوید. 10. از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان دوری کنید. 11. از نگاه کردن به تصاویر و فیلمهای تحریک کننده و لباس جنس مخالف، به طور جدی پرهیز کنید. 12. از فکر کردن و تصور و تخیل جنس مخالف و مسائل جنسی خودداری کنید. 13. از معاشرت و سخن گفتن و نگاه به جنس مخالف ـ حتی کودکان جذاب و خوش سیما ـ خودداری ورزید و از دوستی با آنان اجتناب کنید. 14. به بدی گناه وعواقب آن توجه کنید. 15. اگر زمینهی ازدواج پیش آمد، تأخیر نیندازید. 16. از مشاهدهی اعمال، رفتار و گفتار زوج های جوان خودداری کنید.
برچسبها: دخترپسرسکسشهوتخود ارضاییاستمناءخلوتهمسرآلت تناسلیعریاناندام جنسیدرمان خود ارضاییضررهای خود ارضایی [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 7:45 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
انحرافات جنس در میان غرایز درونی انسان، غریزهی جنسی نمود خاصّی داشته و از آغاز بلوغ خودنمایی میکند و اندک اندک حاکم بر همهی خواستههای جوان شده و روح و جان او را تسخیر و بر اندیشه و اعمال او سایه می اندازد. دختر و پسر جوان در خود کمبودی احساس میکنند و فکر میکنند که آن کمبود با گرمای وجود و محبّت دیگری، جبران و با مهر و عطوفت او به آرامش بدل میشود. بدون تردید باید برای ارضای این غریزهی نیرومند طبیعی، چاره اندیشید و راه درستی انتخاب نمود. جامعهی غرب که نظریهی فروید و راسل و افرادی چون آنها را در آزادی بی قید و شرط شهوترانی پذیرفته است شاهد پیآمدهای منفی آن بوده و آمار فاجعههای شهوانی در رسانهها و نوع روابط ناهنجار دختران و پسران و مرد و زن و ... شواهد گویای این مطلب است، دنیای غرب، انسان آزاد و شرافتمند را اسیر و ذلیل لذّتجوییهای زودگذر نموده است. اگر بتوان ادّعا نمود که دست کم در کامیابیهای جنسی و ارضای کامل شهوات انسانی و به قول فروید برای حل عقدههای روانی و ایجاد عشق و محبّت موفّق بودهاند، باز خوب است؛ امّا در همین یکی نیز با مشکل روبهرو هستند. متفکّر شهید (مرتضی مطهری) در اینباره میگوید: در مورد غریزهی جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود، «عشق» به مفهوم واقعی را میمیراند و طبیعت را هرزه و بیبندوبار میکند. در این مورد هرچه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوع افزایش مییابد. اینکه راسل میگوید: «اگر پخش عکسهای منافی عفّت مجاز شود پس از مدّتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد.» شاید در بارهی یک عکس بالخصوص و یک نوع بیعفّتی بالخصوص صادق باشد؛ ولی مطلقاً در مورد همهی بیعفّتیها صادق نیست؛ یعنی از یک نوعِ خاصِّ بیعفّتی، خستگی پیدا میشود. نه بدین معنا که تمایل به عفاف جانشین آن شود؛ بلکه بدین معنا که آتش و عطش روحی زبانه میکشد و نوعی دیگر را تقاضا میکند و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست. خود راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف میکند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آنچه با ارضا تسکین مییابد حرارت جسمی است؛ نه عطش روحی. 2 ویل دورانت در کتاب لذّات فلسفه دربارهی پیآمدهای آزادیهای جنسی میگوید: «در زیر عوامل سطحی طلاق نفرت از بچهداری و میل به تنوّع طلبی نهان است. میل به تنوّع گرچه از همان آغاز در بشر بوده است؛ ولی امروزه به سبب اصالت فرد در زندگی نو و تعدّد و محرّکات جنسی در شهرها و تجاری شدن لذّت جنسی دو برابر گشته است. 3 ایشان در جای دیگر کتاب خود میگوید: «فساد پس از ازدواج بیشتر محصول عادات پیش از ازدواج است». 4 حال باید دید راهحل درست برای کنترل غرایز و جلوگیری از ایجاد روابط نامشروع و در عین حال ارضای صحیح غریزهی جنسی چیست؟ استاد شهید مطّهری (ره) در بیان راهحل میگوید: «به عقیدهی ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضای غریزه در حدّ حاجت طبیعی و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن». 5 دربارهی نکتهی نخست: اسلام برای ارضای صحیح مسائل جنسی، ازدواج دائم و در صورت مهیّا نبودن شرایط آن، ازدواج مدّتدار و موقّت را (با توجّه به ضوابط و شرایط شرعی. 6؛ و رعایت جوانب اخلاقی) توصیه نموده است. اسلام اصرار فراوانی دارد که محیط خانوادگی آمادگی کامل را برای کامیابی زن و شوهر از یکدیگر داشته باشد. زن یا مردی که از این نظر کوتاهی کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار دارد که محیط اجتماع، محیط کار و فعّالیّت باشد و از هر نوع کامیابی جنسی در آن محیط خودداری شود. فلسفهی تحریم نظر بازی و تمتّعات جنسی از غیر همسر قانونی و همچنین فلسفهی تحریم حرمت خودآرایی و تبرّج زن برای بیگانه همین است. 7 اگر بتوانیم تصوّر کنیم که اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صمیمانهای که گاهی تا آخرین روزهای پیری که غریزه جنسی فعالیتی ندارد، باقی است، برای زندگی ارزش بیشتر و بالاتری دارد و نیز اگر بتوانیم تصوّر کنیم که لذّت یک مرد از مصاحبت همسر مشروع و وفادارش با لذّتی که از مصاحبت یک زن میبرد تفاوت دارد، کوچکترین تردیدی در این جهت نخواهیم کرد که به دلیل بهرهمند شدن از مسرّت و آرامش بیشتر لازم است عواطف جنسی افراد را محدود به همسر قانونی کرده و محیط و کانون خانواده را به این کار، و اجتماع را به کار و فعالیّت اختصاص دهیم. مطلب مهمتر جنبههای اجتماعی ازدواج است. ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی، ایجاد کانونی برای پذیرش نسل آینده است و سعادت نسلهای آینده به وضع اجتماع خانوادگی بستگی کامل دارد. 8 پس چون انسان زنده است و باید زندگی کند و زندگی انسانی که سرشار از غرایز و عواطف و نیازها است بدون شریک و همسفر امکان ندارد، همسر قانونی و دائمی انسان بهترین همراه و همدل و پشتیبان لحظههای تنهایی و برطرف کنندهی خستگیهای روحی است. حال اگر جوانی موفّق به ازدواج نشده و پاسخگویی به مسائل غریزی از این راه (ازدواج دائم و یا موقت) برایش ممکن نباشد باید عفّت بورزد و با ایمان و اعتقاد، از عفاف و طهارت روح وجسم خویش محافظت کند. در اینجا نقش نکتهی دومی که شهید مطهری (ره) فرموده بیشتر روشن میگردد: «جوان باید خود را از انواع محرّکات و مهیّجات دور نگه دارد. نگاه کردن به صحنههای تحریک کننده اعم از فیلم و عکس و غیره، خواندن داستانهای مهیّج و برخوردهای آزاد و بیحدّ و مرز دختر و پسر، همه در لغزش و غوطهور شدن در آلودگی مؤثّر است؛ لذا دختر و پسر جوان و مجرّد باید سعی کند تا حدّ امکان افکار و اندیشه و خود را از این صحنهها دور نگه دارد و از برخوردهای زیاد و مختلط با جنس مخالف، به ویژه در محیطهایی که اصول اسلامی رعایت نمیشود، پرهیز نموده تا زمینهی گناه فراهم نشده و امکان به وجود آمدن روابط نامشروع پیدا نشود».
برچسبها: دخترپسرجنسیانحرافات جنسیغریزهسکسسکسیعفتنا مشروعدوستیلذتشهوت [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 7:39 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
علل بدحجابی مسئلهی فحشاء و از جمله: بدحجابی زنان از پدیده های جدید اجتماعی نیست؛ بلکه از دیرباز این عنصر ضد اخلاقی در جامعه وجود داشته است؛ لکن در سالهای اخیر و بهویژه سالهای پس از دفاع مقدس به موازات تحولات اجتماعی و سرازیر شدن انواع محصولات فرهنگی بیگانه و تساهل و تسامح در مقولات فرهنگی، بدحجابی ابعاد تازه ای به خود گرفته است. 1 در یک نگاه کلی، عوامل و زمینه های مؤثر بر رشد بدحجابی عبارتند از: 1. تضعیف باورها و اعتقادات مذهبی در جامعه رفتار انسان محصول اندیشه و بینش او است. در جامعهی اسلامی هر فرد مسلمان بر اساس جهان بینی و باورهای اعتقادی خویش عمل میکند. حجاب نیز نماد و تبلور اعتقادات فردی است. هر اندازه افراد از نظر اعتقادی و مذهبی قویتر باشند، رفتارها، عملکردها و نوع پوشش و لباسشان نیز مطابق با اصول و معیارهای مذهبی و دینی خواهد بود. شواهد نشان میدهد که در سالهای پس از انقلاب اگرچه باورها و اعتقادات مذهبی در جامعه، به ویژه در میان نسل جوان و نوجوان افزایش چشمگیری داشته است اما در ارائهی الگوهای رفتاری مناسب و جهتدهی رفتارهای دینی با مشکلات بسیاری روبهرو هستیم. دوری از الگوهای رفتاری دینی چندین عامل دارد. یکی از عوامل عمدهی آن القای این تفکر است که دین توانایی حلّ مشکلات بشر را در این زمان ندارد. این تفکر انحرافی باعث شده است جوانان و نوجوانان، قوانین و احکام مذهبی را زیر پا بگذارند و به انواع انحرافات اخلاقی از جمله بدحجابی و بیحجابی، رو آورند. 2. تهاجم فرهنگی دشمن از عوامل رواج بدحجابی و بیحجابی، تهاجم فرهنگی غرب است. 2؛ در غرب معنویت و مذهب به حاشیهی زندگی خزیده است ؛ از اینرو همهی وجود زن برای استفاده های جنسی مطرح شده است. غرب با گریزان کردن دختران از پوشش مناسب، در واقع بین آنان و ارزشهای اخلاقی و انسانی فاصله ایجاد کرده است. کشورهای غربی به شیوه های مختلف این ایده و تفکر را در جوامع اسلامی ترویج نموده و تا حدودی موفق بوده اند. 3. گسترش روحیهی غربگرایی و غرب زدگی علاوه بر تهاجم فرهنگی که از برون مرزها اعمال می شود، نوعی روحیهی غربگرایی و غرب زدگی در خود جوانان و نوجوانان نیز به چشم می خورد. تلقی برخی افراد این است که اگر بخواهیم متمدن و پیشرفته شویم، باید در رفتار، عملکرد، نوع و مدل لباس از غرب تقلید کنیم. در این رویکرد، متمدن شدن به معنای غربی شدن و تقلید از الگوها و هنجارهای غربی است؛ لذا برخی جوانان و نوجوانان که از نظر اعتقادی و دینی باورهای لازم را ندارند، تلاش می کنند در نوع پوشش و لباس از غرب تقلید کنند. 3 4. خلأ فرهنگی در جامعه یکی از مهمترین ریشههای ترویج بیحجابی و بدحجابی، پیدایش خلأ فرهنگی در جامعه است هیچ جامعهای تا آمادگی نداشته باشد، از فرهنگ بیگانه تأثیر نمیپذیرد؛ بنابراین تهاجم فرهنگی و وجود الگوهای نامناسب به خودی خود کارساز نیست؛ بلکه نیاز به زمینهی مساعد یعنی خلأ فرهنگی و فکری دارد. 4 5. ضعف و ناهماهنگی نهادهای اجتماعی هر یک از نهادهای اجتماعی همچون خانواده، مدرسه، نهاد دولت و... عهده دار مسئولیت و وظایف شخصی از کارکردهای یک جامعه هستند. فرایند عملکرد این نهادها و نیز تعامل و همسویی آنها چگونگی حرکت فرهنگی یک جامعه را مشخص می کند. اگر هر یک از نهاد های اجتماعی وظایف خویش را به خوبی و در جهت اهداف اسلامی انجام داده و گرایش دختران نوجوان را به حجاب و دیگر مسائل اسلامی تقویت کنند، بی حجابی و بدحجابی در جامعه پدیدار نخواهد شد. آسیب پذیری زمانی آغاز می شود که هر یک از نهادها وظایف خویش را انجام ندهند یا همسو با اهداف کلی جامعه حرکت نکنند. در چنین شرایطی تهاجم فرهنگی و بی حجابی و بدحجابی در جامعه رواج خواهد یافت. جامعهی یکپارچه و آسیبناپذیر در برابر تهاجمات دشمنان، جامعهای است که بین نهادهای اجتماعی آن پیوند عمیق و گسست ناپذیر وجود داشته باشد. جامعه ای که با وحدت واقعی و همگانی در تمام صحنه های اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته است، نه تنها مرعوب و مقهور تهاجم بیگانگان نمیشود بلکه هم چون دژی مستحکم در مقابل تهاجم آنان پایداری میکند. نمونهی این پاسداری را میشود در دفاع مقدس در برابر تهاجم نظامی و اقتصادی بیگانگان به خوبی نظاره کرد. در آن زمان که ارزش ها بر جامعه حاکم بود، انحرافات اخلاقی، بیحجابی و بدحجابی و استفاده از مدها و الگوهای غربی در جامعه دیده نمیشد. یگانه راه اصلاح انحرافات و به تعبیری «توبهی فرهنگی» تقویت اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی افراد جامعه است. و این وظیفهای است سنگین که به دوش اولیا، مربیان و اقشار مختلف جامعه نهاده شده است؛ هر چند سالم سازی و پاکسازی محیط جامعه از افراد منحرف و ابزار و وسایل آلوده کننده و لباس های مد غربی، یک ضرورت است.
برچسبها: بد حجابیدخترپسرجنسی [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 7:36 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 9 بازدید دیروز : 84 کل بازدید : 1691967 کل یادداشتها ها : 828 |