ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
فرار از خانه امروزه در اکثر کشورهای جهان فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. در جامعه ما نیز، مسئلهی فرار دختران یک معضل است. فرار ناگهانی دختران از خانه در جامعهی ما به دلیل وجود معیارها و هنجارهای دینی و خانوادگی، یک نوع آسیب اجتماعی محسوب میشود که باید به دنبال ریشهیابی آن برآییم. و به جای پاک کردن صورت مسئله، به دنبال یافتن راه حلی مفید باشیم. فرار از خانه در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیر قابل تحمل و گاهی تغییرناپذیر است. این عمل معمولا به جای مکانیسم دفاعی برای کاهش ناخوشایندی و دستیابی به خواستههای مورد نظر و عموما آرزوهای دور و دراز انجام میشود. تبیین عوامل فرار از خانه زمینهها و ابعاد مختلفی دارد و عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکلگیری آن مؤثر است. الف) عوامل فردی برخی افراد شخصیت ضد اجتماعی دارند. ویژگیهای این نوع شخصیت، بههمریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نا بهنجار است که مورد قبول جامعه نیست؛ ولی نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. این افراد نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیاعتنا بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویهاند. این نوع شخصیتها اغلب از محیط خانه و مدرسه فرار میکنند. خود شیفتگی یکی از عوامل روحی ـ روانی است که موجب بروز رفتارهای ضد اجتماعی میشود. افراد خودشیفته تمایل شدیدی به خود محوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود درخشان و قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. نوجوانان خود شیفته، به علت سرکوب خواستهها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار، نظیر فرار از خانه گرایش نشان میدهند. علاقه به جلب توجه دیگران یکی دیگر از این عوامل است. بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و تاثیر پذیری از دیگران مشخصه بارز افرادی است که چنین علاقهای دارند. این افراد برای آنکه خود را ثابت کنند، هر تجربهای را انجام دهند حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید. از دیگر مشکلات روحی ـ روانی که به رفتارهای ضد اجتماعی میانجامد، ضعف عزت نفس، احساس کمتری، فقدان اعتماد به نفس، اختلال خلقی دوقطبی و... است. چنین افرادی مستعد انجام کارهای نسنجیده، نظیر فرار از خانه میباشند. ب) عوامل خانوادگی خانواده در شکلدهی به زندگی و رفتار فرد تا حد بسیاری مؤثر است. اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیدهای مواجه باشد، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل میشود. برخی روابط خانوادگی که منجر به فرار از خانه میشود از این قرار است. 1. خشونت اِعمال خشونتهای روحی و جسمی اعضای خانواده، عامل بسیار مهمیدر فرار دختران است. بسیاری از دختران قربانی این خشونتها به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش، جرئت اظهار مشکلاتشان را ندارند؛ لذا از خانه فرار میکنند. 2. تبعیض بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی میشوند. تبعیض در مواجهه با خطاها و اشتباهات فرزندان، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض با روحیهی حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبرانناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند. 3. محدودیت مطلق در این نوع شیوهی تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم و متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیمگیری را ندارند. در این خانوادهها به خواستههای مادی و معنوی فرزندان توجهی نمیشود؛ لذا توانایی و مقاومت آنان درهم میشکند و ازهر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره میبرند و در صدد هستند با فرار از خانه،از این محدودیتها رهایی یابند. 4. آزادی مطلق توجه بیش از حد متعارف و در اختیار بودن امکانات فوق حد سنی فرزند ممکن است زمینهی مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید. وقتی که تمایلات و خواستههای فرزندان محقق میشود، به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارهای زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب میشود و یا در شرایطی که خواستههای فرزند به افراط میگراید و والدین با آن مخالفت مینمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی) روحیهی عدم درک منطقی شرایط، ناز پروری و کاهش دامنهی استقامت، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده میگردد که در آخر ممکن است زمینهی فرار از خانه را فراهم نماید. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده میشود.
برچسبها: دخترجنسیعاطفهدختران فراریتبعیضوالدینفسادفحشااخلاقی [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 8:40 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
عوامل شکلگیری دوستیهای خیابانی 1. زمانی که خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نکنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و خلا وجودی مواجه میشود و برای کاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستیها تن میدهد. جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف، میخواهد به آرامش برسد. او لذت این دوستی را عامل تسکین برای بحران بیهویتی خویش میداند. 2. ناتوانی خانواده و جامعه در پاسخگویی صحیح و به موقع به نیازهای اساسی نسل جوان عامل دیگری جهت شکلگیری دوستیهای خیابانی است. امنیت، احترام، محبت و دوست داشته شدن از جمله نیازهای روانی انسان است که متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانوادهها و جوامع به فراهم ساختن امکانات اقتصادی، این دو نهاد انسانساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم میشوند. 3. عامل دیگر، فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف است و شاید این عامل محصول این باشد که دختران جوان قدر خویشتن را نمیشناسند. اگر دختران به قداست، ارزش، اهمیت و کرامت خویش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاری توأم با متانت و بزرگمنشی و بیاعتنایی داشته باشند و بهسادگی در برابر خواستههای جنس مخالف تسلیم نشوند، فرصتی برای انحراف به وجود نمیآید. عدهای برای دفاع از حقوق زنان خیابانی، این تفکر غلط را تبلیغ میکنند که «فقر اقتصادی» ریشهی این معضل اجتماعی است؛ اما به نظر میرسد «فقر و ضعف فرهنگی» بنیاد اصلی این معضل باشد؛ زیرا برخی از این عناصر اجتماعی نه تنها فقر اقتصادی را لمس نکردهاند؛ بلکه کمابیش از رفاه اقتصادی و امکانات فراوان برخوردار بودهاند؛ ولی نگرش آنان نسبت به وجود انسانی خود حقیرانه و پست بوده است. در مقابل، بسیاری از زنان پاک و فرهیختهی ایرانی در نهایت فقر اقتصادی، از نظر فرهنگی غنیاند و با نهایت عفاف و نجابت، به کارهای سازنده و مثبت میپردازند. آنان زندگی خویش را با تلاش و پشتکار به درستی اداره میکنند و تن به پستی نمیدهند؛ اما زنانی هستند که در اثر فقر فرهنگی و اخلاقی شدید، خود را ارزان میفروشند؛ آن هم در شرایطی که هیچگونه کمبود اقتصادی ندارند و حتی از رفاه بیش از حد برخوردارند. نکتهی درخور توجه این است که اگر کسی فقر فرهنگی، فکری و اخلاقی نداشته باشد، بهخوبی میتواند برای رهایی از چنگال فقر اقتصادی، برنامهریزی کند. اینگونه دوستیها و ازدواج تعداد بسیار کمی از این دوستیها در شرایط اضطراری و اجباری برای خروج از مرز روابط نامشروع، به ازدواج منتهی میشود. این امر در وضعیتی صورت میگیرد که انتخاب همسر و رعایت معیارهای ضروری برای زندگی مشترک، در عمل امکانپذیر نیست و دو دوست پس از پشت سر گذاشتن تجربهی روابط نامشروع، ناگزیرند تن به قانون ازدواج بدهند تا به خانواده و جامعه ثابت کنند که انسانهای ارزشمندی هستند. دوستیهای خیابانی با هیجانات احساسی ناشی از شدت فعالیت غریزهی جنسی آغاز میشود و چنین ارتباطی از محبت و عشق به معنای واقعی، خالی است. ازدواج پیوند عمیق میان دو انسان براساس مودّت و حُبّ شدید است. دو انسانی که واقعیتهای وجودی یکدیگر را پذیرفتهاند و در برابر یکدیگر احساس مسئولیت و تعهد میکنند و در حق هم دلسوزی، فداکاری و ایثار روا میدارند. دوستیهای خیابانی، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است و بیشتر یک پیوند غریزی است. اگر هم به ازدواج منتهی شود پشتوانهی عشق و محبت ندارد و چنین ازدواجی دوام پیدا نمیکند؛ زیرا پسر و دختر جوان بیشتر شریک لذتهای جنسی یکدیگر بودهاند و زندگی واقعی پس از ازدواج امری فراتر از ارضای غرایز جنسی است. در تجربهی این دوستیها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح یکدیگر به وجود نمیآید؛ زیرا در اوج هیجانات ناشی از غرایز جنسی، افراد نمیتوانند عاقلانه و آگاهانه یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم به اجبار ازدواجی صورت گیرد، پس از مدتی کوتاه به جدایی و طلاق منتهی میشود. برچسبها: دخترپسردوستیشهوتهمسرجوانعاطفهاحساساتنوجواننامشروعدوستی خیابانیفرهنگ [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 7:52 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
........
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 320 بازدید دیروز : 264 کل بازدید : 1689190 کل یادداشتها ها : 828 |