ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی ست که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت . بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ شنبه 93/7/26 ] [ 7:41 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
........
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 164 بازدید دیروز : 264 کل بازدید : 1689034 کل یادداشتها ها : 828 |