او یک هریسی بود

خدایا چه زیباست زندگی در راه تو و شهادت برای
دین تو چه زیباست در مقابل تو به خاک افتادن و چه زیباست بخون غلطیدن خدایا تو
شاهد باش که تنها در راه تو قدم برداشتم و تنها در مقابل تو به خون غلطیدم  ،که تو جانم را خریدی. اگر چه متاعی خیلی ناچیز
بود ، ولی تو خود فرمودی و وعده کردی که این متاع را طالبی چنانچه با حسین نیز
چنین کردی و حسین را هم همچون کالا، و متاعی پرارزش و گرانبها طلبیدی و سید و
سالار شهیدان نامیدی و همانطور هر بنده ای را گر چه همچو من بسیار حقیر و ناچیز
باشد با لطف و مرحمت خود طالبی ، آنجا که فرمودی:

«ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان
لهم الجنه»

راستی خداوند جان و مال مومنین را می خرد تا در
برابرش بهشت برین بخشید.

ولی حسین(ع)کسی دیگر بود و جان بازی وی حماسه
دیگر بود و حال و هوای دیگر داشت. عاشورای حسین(ع) روزی که ظهرش نه همچون ظهرهای
دیگر بود و آفتاب تابانش نه همچون روزهای دیگر.خورشید، اشعه سوزان را هم چون شعله
های آتش بر زمین می تابانید. در صحرای نینوا،در کنار شط فرات خیمه گاه حسین در
مقابل خرگاه یزید و یاران حسین در مقابل لشگریان یزید صف آرائی کرده اند و لحظه
انتخاب فرا رسیده است. یا حسین باش و یا یزیدی بمیر، چه آنانکه گستاخی آن را
ندارند که شهادت را انتخاب کنند مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد. و تو ای خدای من!
ای معشوق من! مرا منت نهادی که بهترین راه تکامل را انتخاب کنم ، زیرا که عشقت را
در وجودم شعله ور ساختی و شهادت را نصیبم کردی که تنها راه نجات و سعادت خود راه
رهائی از آتش دوزخ و عذاب الهی، فقط چشیدن شهد شهادت میدانم یا حسین! ای بزرگ
آموزگار شهادت و ای سوخته شعله های سرکش عشق، تو شاهد باش که به تو اقتدا کردم و
گواه باش که همچون یاران تو به یاری ات برخاستم و ندای پر صلابت هل من ناصر وارث
تو خمینی کبیر را لبیک گفتم. ای حسین (ع) اکنون شهیدان بر ما شاهدند و تو ای سید
شهیدان ، قافله سالار این کاروان هستی مرا راه عشق نما و به این کاروان متصلم
فرما.

سخنی با مردم:

سخنی چند با مردم شهیدپرورمان بالخصوص مردم هریس
،مردم شریف و ایثارگر کشور خونبار اسلامی و همشهریان عزیزم؛ ما اینک روزهای حساسی
را پشت سر می گذاریم که در تاریخ دنیا و اسلام نقشی بزرگی را ایفا می کنیم.

لحظات بسی پرشور و هیجانی است که چشم دنیا به این
روزهای حساس دوخته شده و چیزی نمانده که ابرقدرتهای دنیا به زانو درآیند و پرچم
اسلام در جهان به اهتراز در آید و صدای الله اکبر در گیتی طنین افکند پس بیایید
دست اتحاد و برادری بهم بدهید کینه ها و کدورتها و مساول حقیر و فرعی را کنار
بگذارید دلهای خود را از این آلودگیها پاک

سازید وحدت کلمه محبت و دوستی را جای گزین آن
نمائید تا همه با اتحاد و یکپارچگی بتوانیم اسلام را جایگزین مکتبهای مادی  و انحرافی حاکم در جهان بکنیم.

بیائید گذشته ها را کنار بگذارید و صلاح و عظمت
اسلام و مسلمین را در نظر بگیرید و امروز همان روزهای عاشورا است که امام حسین در
صحنه میدان «هل من ناصر ینصرنا» می گفت و یاران آن روز و امروز خود را می طلبید و
شما هم به عنوان یک مسلمان به هل من ناصر امام امت خمینی کبیر لبیک گفته و مانند
کوه های استوار در پشت سر این پیر جماران که کاخهای طاغوتیان را به لرزه درآورده
است بایستید کار این جنایتکاران تاریخ را یکسره کنید و حالا حسین زمان در جبهه های
حق علیه ظلمت احتیاج به علی اکبر ها و قاسم ها و ... دارد شما هم با دست خود
فرزندان و جگر

گوشه هایتان را تقدیم اسلام کنید با ریخته شدن
خون عزیزترین افراد،ریشه درخت اسلام آبیاری نمائید تا آیندگان بتوانند از ثمرات
این درخت پربار استفاده نمایند و در آخر قدر این رهبر عزیز را بدانید که به خدا یک
نعمت عظیمی است که خداوند برای ما عنایت فرموده که باید شکر این نعمت را بجا آوریم
و گرنه کفران نعمت کرده و در پیشگاه خدا مسئولیم.

برچسب‌ها: شهید قاسم هریسی