سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب
لینک دوستان

ای منتظرغمگین مشو، قدری تحمل بیشتر

گردی به پاشد در افق، گویی سواری می‌رسد

یار همایون منظرم، آخر در آید از درم

امید خوش می‌پرورم، زین نخل باری می‌رسد

مرتضی موحدی

ای منتظر غمگین مشو



برچسب‌ها: شعرمتن ادبیامام زمانمنتظرغنگینتحملسوار
[ پنج شنبه 93/10/11 ] [ 3:29 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

ای اجابت کننده هر دعا !

پنجره قلب منتظران

رو به آسمان بی کرانت گشوده است

تا به یک اشارت تو،

غبار غم و اندوه غیبت از دل ها بر خیزد و

چشم ها به تماشای باران ظهور بنشیند.

تماشای باران ظهور



برچسب‌ها: امام زمانمتن ادبیقلبمنتظرغبار مچشم های منتظرظهورباران
[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 3:34 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

خدایا !

شب یلدای هجران را

به یمن ظهور ماه کاملش ، کوتاه کن

که شب پرستان ، همچنان چشم بر صبح صادقش بسته اند

و ما مؤمنان طلوع خورشید جمالش را نزدیک می دانیم .
شب یلدای هجران


برچسب‌ها: امام زمانمتن ادبیشب یلداهجرانظهورصبح صادقطلوع خورشید
[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 3:26 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

 

همواره در برابر لیلی جنون کم است

شیرین اگر تویی به خدا بیستون کم است

تنها دلیل کثرت شاعر تویی، ولی
هر قدر شعر گفته شده تا کنون، کم است


من آمدم که یک شبه شاعر شوم تو را
اما برای وصف تو، عمر قرون کم است  

   
من آه می کشم که چه می خواهی از دلم 
باور مکن کشیدن آه از درون کم است


کاری کن ای عزیز، زلیخا شود دلم 
یوسف اگر تویی، جگر غرق خون کم است

                                                        سید حمیدرضا برقعی

یا مهدی



برچسب‌ها: امام زمانمتن ادبیدلشعریوسفشیرینعزیززلیخابیستونشاعرعمرشعر زیبا
[ یکشنبه 93/9/9 ] [ 3:11 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

امروز جمعه نیست ؛ آقای من ...

قرار نیست که فقط غروب های پنجشنبه تا غروب جمعه سراغت را بگیریم 

قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم ؛  آری...
 
شنبه هم می شود از دوریت ناله سر داد

یکشنبه هم می شود انتظارت را کشید 

دوشنبه هم می شود دنبال گمشده گشت
 
سه شنبه هم می شود با آقا درد دل کرد 

چهار شنبه هم می شود به خاطر آقا گناه نکرد

یا بن الحسن

دوریت درد بی درمان است ؛ ای پسر فاطمه
 
امروز جمعه نیست اما ...

 دلم برایت تنگ است...

غروب جمعه نیست امام دلم برایت تنگ است آقا



برچسب‌ها: متن ادبیامام زمانتصاویر متحرکعکس متحرکتصویر متحرکgifgifs
[ شنبه 93/8/24 ] [ 1:43 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

امروز جمعه نیست ؛ آقای من ...

قرار نیست که فقط غروب های پنجشنبه تا غروب جمعه سراغت را بگیریم 

قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم ؛  
آری...
 
شنبه هم می شود از دوریت ناله سر داد

یکشنبه هم می شود انتظارت را کشید 

دوشنبه هم می شود دنبال گمشده گشت
 
سه شنبه هم می شود با آقا درد دل کرد 

چهار شنبه هم می شود به خاطر آقا گناه نکرد

یا بن الحسن

دوریت درد بی درمان است ؛ ای پسر فاطمه
 
امروز جمعه نیست اما ...

 دلم برایت تنگ است...

غروب جمعه نیست امام دلم برایت تنگ است آقا



برچسب‌ها: امام زمانمتن ادبیانتظارجمعهتصویر متحرکعکس متحرکتصاویر متحرکgifgifsشنبه
[ شنبه 93/8/24 ] [ 1:34 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

کجاست جای تو در جمله‌ی زمان که هنوز ...

که پیش از این؟ که هم‌اکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟

و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟

که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز؟

سؤال می‌کنم از تو: هنوز منتظری؟

تو غنچه می‌کنی این بار هم دهان، که هنوز...

چه‌قدر دلخورم از این جهان بی‌موعود؛

از این زمین که پیاپی... و آسمان که هنوز..

جهان سه نقطه‌ی پوچی است، خالی از نامت؛

پر از "همیشه همین‌طور" از "همان‌که هنوز"

همه پناه گرفتند در پی "هرگز"

و پشت "هیچ" نشستند از این گمان که "هنوز"

ولی تو "حتماً"ی و اتفاق می‌افتی!

ولی تو "باید"ی ای حس ناگهان که هنوز...

در آستان جهان ایستاده چون خورشید؛

همان که می‌دهد از ابرها نشان که هنوز...

شکسته ساعت و تقویم، پاره پاره شده.

به جست و جوی کسی، آن سوی زمان، که هنوز...

 

(محمدسعید میرزایی)

تو حتمی هستی



برچسب‌ها: آسمانامام زمانهنوزموعودشعرمتن ادبیشعر زیبا
[ جمعه 93/8/9 ] [ 12:57 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]

مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم؟؟؟ 

                      عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم؟؟؟

چشم آلوده کجا ، دیدن دلدار کجا        

                 چشم دیدار رخ یار ندارم چه کنم ؟؟؟

غم هجران



برچسب‌ها: شعرامام زمانمتن ادبیشعر زیباغم هجرانرخ یارچشم آلودهدیدن دلداریارچشم
[ سه شنبه 93/7/15 ] [ 7:0 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]

بسم
الله الرحمن الرحیم.

فردا را چگونه
می توان دید. فردایی که امروزش همه در غوغا است. فردایی که امروزش را از عمق افکار
خسته مردم می بینم. کجاست یک دل آرام. کجاست آرزوهای آرزو نشده. کجاست امیدی که باز
سوی امیدوارش باز گردد. نمی دانم دلم را دست کدامین فکر بسپارم. نمی دانم اشکم را برای
که بریزم. نمی دانم سوز عشق را از که باید بیاموزم. کاش میشد در بن بست سکوت خانه ای از فکر نساخت. کاش میشد عشق را در خاکستر
یاد ها نگاه داشت. کاش میشد اشک را در جویبار احساس نریخت. چشمانم از خیره شدن بر صفحات
خالی ذهنم خسته شده نمی دانم چرا هر چه در بیراه های تنهاییم پرسه میزنم خانه تنهایی
هایم را نمی یابم کاش می آمدی و من را از حصار سخت دو دلی نجات میدادی دیروز روز
تو بود روز شنیدن بوی نرگس روز دیدن خال گونه ات روز انتظار روز تقدیم اشکها بر زیر
پایت روز شکستن دیوار دوری هفت روزمرا دریاب می دانی چه هستم می دانی چه باید باشم
می دانی چه می خواهم باشم دستم را بلند کرده از تو مدد می خواهم تا یک دل آرام را
, تا آرزوی بازگشتت را , تا امید به انتظارت را از تو طلب کنم  می خواهم
بدانم  چگونه دلم را به دست افکار تو ,
اشکم را در دامان تو , سوز عشق را برای تو داشته باشم دیگر نمی گویم کاش میشد
میگویم از تو می خواهم که خانه ای را که در بن بست سکوت ساخته ام ویران سازی  میگویم از تو می خواهم که عشق به خودت را همچون داغی
آتش در سینه ام نگاه داری میگویم از تو می خواهم که اشک هایم را در جویبار انتظارت
بریزم  با او حرف زدم صدایم را از میان انبوه
درد های عاشقانش شنید من می سوزم جوابش را نمی شنوم دفتر افکارم سفید است  اما او برایم نوشته است با رنگ سفید می خواهد من
خود بیابم می دانم نوشته است که فریاد سکوتش بلند است آری باید بشنوم می دانم که سبکی
هوای درونم از گرد و غبار قدمهایش بر روی ذهن پریشانم است می دانم که آرامش دریای قلبم
از آرامش آبیه نگاهش است منتظر آمدنم است پس منتظر آمدنش می مانم با عشق به او , با
مدد از او

و با توکل از خدای او.

آقای ما!

در عبور از گذر
لحظه ها، در تپش مدام زمین و نگاه زهرآلود زمان، دستهای ما تو را می طلبد یا مولا!
مهر در سراشیب جاده ی عمل زیر چرخهای سنگین ستم له میشود در نبودت! تو ما را رها نخواهی
کرد و ما هر روز و هر ساعت و حتی هر ثانیه در آرزوی زیارت رخ چون خورشیدت، دست بر آسمان
داریم و در محمل نیاز، از پروردگار بلند مرتبه، ظهور پرشکوه تو را تمنّا می کنیم!        

آقای ما!

بیا که احساس نیازمند
توست! پرنده ها در سلام صبحگاه خود تو را می خوانند و گلها به امید نوازشت رخ می نمایانند!
بیا که دستهای نا توان ما در آرزوی یاوری تو مولا، شب و روز از گونه هامان قطرات شبنم
را بر می چیند و لطافت باران را به جاده های عشق می پاشد، بلکه گلستانی بسازد از گلهای
ناز و اطلسی که فرش راهت باشد و خاک قدمت! بیا که زمین تشنه ی محبت و سلام توست و زمان
در نقطه ی انتظار ایستاده است.

در جشن با شکوه
روزی که آغاز می شود و در تمامی روزهایی که شیرینی نام تو بر لبانم می نشیند من عهد
دیرینه ی خویش را با تو تازه می کنم و دست بیعتم را در زلال دستانت معطر می سازم تا
شعر سپید این عشق در صحن دلم تکرار شود .

طراوت جاری این
عهد و بیعت هرگز از باغ خاطرم بیرون نمی رود و پیوسته شال سبز محبتت را بر گردن می
نهم تا نوازشگر شانه های لرزانم باشد.

خالق مهربان من
!

اگر دست تقدیر
تو ، لباس سپید آخرت را بر تن من پوشاند و درخت زندگی ام، تنبه خواب زمستانی و ابدی
خویش سپرد و میان آن ماه تابان در آسمان چشم مردمان آشکار شد ، مرا از محراب قبرم بر
انگیز و توفیق احرام در صحن و صفایش عنایت کن تا لبیک گویان در گرد کعبه ی وجود مقدسش
طواف کنم

ای اجابت کننده
هر دعا !

پنجره قلب منتظران
رو به آسمان بی کرانت گشوده است تا به یک اشارت
تو، غبار غم و اندوه غیبت از دل ها بر خیزد و چشم ها به تماشای باران ظهور بنشیند.

خدایا !

شب یلدای هجران
را به یمن ظهور ماه کاملش ، کوتاه کن که شب پرستان ، همچنان چشم بر صبح صادقش بسته
اند و ما مؤمنان طلوع خورشی جمالش را نزدیک می دانیم


برچسب‌ها: متن ادبیانتظار فرج
[ چهارشنبه 88/7/15 ] [ 9:6 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

((عکس شهید میر یوسف سید لو))...... گوشه ای از وصیت نامه............... ای،حبیب من در نهایت می خواستم راهی را طی کنم که طیران فرشتگان و راهنمائیهای فرشتگان آن را نشان داده،می خواستم پرواز کنم ولی بالهایم شکسته بود می خواستم به پیش معشوق بشتابم ولی قامهایم قدرت راه رفتن را نداشت. در مواقعی زبانم می خواست بگوید آمادة آمدن هستم ولی صدا یم در نمی آمد الهی آبرویی به درگهت ندارم ولی دلم می خواهد آبرومندانه و پاک به درگهت بیایم با اینکه گناهانم مانع از این کار است الهی العفو،العفو. . .
برچسب‌ ها
شعر (51)
مهدی (38)
gif (32)
عکس (32)
جمعه (28)
ظهور (28)
gifs (25)
غزه (25)
شهید (22)
شهدا (21)
هریس (21)
دختر (20)
توبه (17)
نماز (17)
غیبت (17)
گناه (16)
بهشت (15)
قیف (15)
منجی (15)
خدا (14)
شهوت (14)
جنسی (11)
دعا (11)
عراق (11)
زن (11)
دل (10)
حدیث (10)
آقا (9)
وضو (9)
عشق (8)
پسر (8)
قلب (7)
حجت (6)
حرم (6)
جنگ (6)
بیا (5)
سکس (5)
شب (5)
صبح (5)
فرج (5)
مرد (4)
قبر (4)
غم (4)
عمر (4)
عمل (4)
علی (4)
آتش (4)
9 دی (4)
جان (4)
چشم (4)
بغض (3)
پول (3)
اشک (3)
خشم (3)
دوا (3)
ذکر (3)
سنی (3)
سفر (3)
شام (3)
ظهر (3)
عید (3)
غزل (3)
قضا (3)
قم (3)
گل (3)
گرگ (3)
ماه (3)
نفس (3)
یار (3)
کور (2)
مکه (2)
ناب (2)
ناز (2)
مصر (2)
هوس (2)
لذت (2)
لطف (2)
گدا (2)
آرشیو مطالب
امکانات وب

آمار واطلاعات
بازدید امروز : 323
بازدید دیروز : 80
کل بازدید : 1687916
کل یادداشتها ها : 828