ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
کجاست جای تو در جملهی زمان که هنوز ... که پیش از این؟ که هماکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟ و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟ که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز؟ سؤال میکنم از تو: هنوز منتظری؟ تو غنچه میکنی این بار هم دهان، که هنوز... چهقدر دلخورم از این جهان بیموعود؛ از این زمین که پیاپی... و آسمان که هنوز.. جهان سه نقطهی پوچی است، خالی از نامت؛ پر از "همیشه همینطور" از "همانکه هنوز" همه پناه گرفتند در پی "هرگز" و پشت "هیچ" نشستند از این گمان که "هنوز" ولی تو "حتماً"ی و اتفاق میافتی! ولی تو "باید"ی ای حس ناگهان که هنوز... در آستان جهان ایستاده چون خورشید؛ همان که میدهد از ابرها نشان که هنوز... شکسته ساعت و تقویم، پاره پاره شده. به جست و جوی کسی، آن سوی زمان، که هنوز...
(محمدسعید میرزایی) برچسبها: آسمانامام زمانهنوزموعودشعرمتن ادبیشعر زیبا [ جمعه 93/8/9 ] [ 12:57 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
رخ تو چو چشمه خورشید و دیده ام خفاش ز گرد و خاک معاصی است تار می بینم تو آفتاب گرانسنگ عرصه امید جهان به راه تو چشم انتظار می بینم رخ کریم تو از کعبه می دمد فردای از این سرای گل روزگار می بینم بتاب شمس پس ابر غیب، ای موعود زمانه در کف قوم شرار می بینم شهریار برچسبها: شعر زیباشهریارآفتابشمسغیبموعودرخچشمهخورشیدخفاشمعاصی [ شنبه 93/7/5 ] [ 6:28 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
چهقدر دلخورم از این جهان بیموعود؛ از این زمین که پیاپی... و آسمان که هنوز ... جهان سه نقطهی پوچی است، خالی از نامت؛ پر از "همیشه همینطور" از "همانکه هنوز" همه پناه گرفتند در پی "هرگز" و پشت "هیچ" نشستند از این گمان که "هنوز" ولی تو "حتمی ای و اتفاق میافتی! ولی تو "باید"ی ای حس ناگهان که هنوز... محمدسعید میرزایی
برچسبها: موعودحتمیدلخورجهاندلخور [ جمعه 93/6/28 ] [ 11:57 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
[ سه شنبه 93/4/3 ] [ 10:34 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
........
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 157 بازدید دیروز : 80 کل بازدید : 1687750 کل یادداشتها ها : 828 |