ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
مسعد بن صدقه می گوید : شنیدم شخصی از امام صادق علیه السلام سوال کرد چرا شما زناکار را کافر نمی نامید ؛ ولی ترک کننده نماز را کافر می نماید ؟ حضرت درا پاسخ فرمودند: زناکار و نظیر او این کار را به جه غالب شدن غریزه جنسی انجام می دهند ولی تارک نماز آن را ترک نمی کند مگر به خاطر استخفاف و سبک شمردن نماز.
( اصول کافی ، ج2 باب الکفر ، حدیث 9) برچسبها: جنسیشهوتکافرنمازامام صادقداستان کوتاهداستانداستانکسبک شمردن نماززناکار [ جمعه 93/9/14 ] [ 9:31 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
این نوع شیطانگرایی کثیفترین فرقه انحرافی به حساب میآید . در موسیقی متالیکا نیز سبکی به نام گوتیک وجود دارد . کثیفترین اعمال مانند خوردن نوزادان ، تجاوزات جنسی و ... به این گروه نسبت داده میشود. (گرچه گفتنی است برای تمام گروههای شیطانی این اعمال از واجبات ! به حساب میآید.) میل و درخواست به " برگشت تاریکی " در این شاخه بارز است . همانند اعضای گروه " آکنکار " که با لباسهای تیره به غارها و تاریکیها برای فریاد کشیدن پناه میبرند !
برچسبها: شیطان پرستیگوتیکانحرافیخوردن نوزادانتجاوزجنسیتاریکیآکنکار [ دوشنبه 93/6/10 ] [ 12:0 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
امام صادق ع درروایتی به 119 نشانه و علامت از علایم ظهور اشاره مى کند که در اینجا فقط به ذکر برخى از آن مواد 119 گانه اشاره مى شود.
بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ چهارشنبه 93/5/22 ] [ 5:25 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
ارائه تصویرهای مستهجن و مبتذل و خلاف عفت عمومی از طریق ماهواره و نمایش آنها ، یکی از عوامل گسترش بی بند و باری و به فحشا کشاندن جوانان از نوع جرایم جنسی است . دشمن که همواره اشاعه فرهنگ دینی و اعتقاد به خداوند و معنویات را مانع اثلی هدف های خود می بیند ، برای کمرنگ کردن این اعتقادها ، با ایجاد خلل در اعتقادات قشر جوان ، در به انحراف کشانده و بی هویت کردن آنان می کوشد . د منطق ، قرآن ، باز گو کردن زشتی ها و ارائه و ترویج آنها نهی شده است . زیرا موجب آشکار سازی زشتی ها و بر ملا شدن آنها می شود . امام رضا علیه السلام می فرماید :کسی که گناه را نشر دهد رانده است و کسی که گناه را پنهان دارد ، مشمول آمرزش الهی است . شبکه های ماهواره ای در فالب میان برنامه ها و آگهی ها ، مظاهر ضد اخلاقی را تبلیغ می کنند. برچسبها: تصویرهای مستهجنبی بند و باریمبتذلخلاف عفت عمومیجنسی [ یکشنبه 93/4/15 ] [ 11:34 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
برچسبها: جنسیسکسخود ارضاییتجربه جنسیسکس اینترنتیمعتادان به سکسارضای جنسی [ شنبه 89/9/13 ] [ 9:6 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
عوامل اجتماعی 1. وسایل ارتباط جمعی زمانی که رسانهها موضوع فرار دختران را با ذکر تمام جزئیات منعکس میکنند، در واقع افراد را نسبت به وضعیت افرادی که شرایط نامساعد و بغرنج خانه را تحمل نکرده اند، مطلع میکنند و باعث میشود که آنان نیز همین عمل را در مواجهه با مسائل خانواده تکرار کنند. ضمن آنکه قبح مسئله تا حد بسیاری در اذهان شکسته شده و در شکل یک عمل عادی جلوه مینماید. از سوی دیگر برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی مشوق فرار از خانه است. ترویج روحیهی استقلالطلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی، عدم رعایت احترام به بزرگترها، حتی نمایش فرار جمعی از جوانان، بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنان در شیوع این پدیدهها موثراند. نقش رسانههای جمعی، بهویژه ماهواره و اینترنت در رواج بیبندوباری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است. 2. شهر نشینی جاذبهی شهرهای بزرگ، رفاه، تجملات شهری و امکانات مادی، انگیزهی در اختیار داشتن آنها و زندگی در این محیط را مضاعف میکند و سیل عظیم جمعیت با هدف یافتن شغل و دستیابی به امکانات فوق مهاجرت مینمایند و شهرهای بزرگ را با خرده فرهنگهای مختلف در هم میآمیزند؛ بدین ترتیب پایبندی به آداب و رسوم کاهش مییابد و آزادی عمل فرد نیز بیشتر میشود. گاهی همین سراب زندگی مرفه شهری و آزادی عمل، دختران را به سوی شهرها متواری مینماید. 3. تغییر ارزشها جوان امروزی با مشکل بحران هویت روبروست. گاه آنچه که اجتماع بهطور عملی به او میآموزد با ارزشهای خانوادگی سنخیتی ندارد و همین امر شخصیت او را دچار دوگانگی مینماید.دختران امروزی دچار خود درگیری میشوند و برای فرار از این حالت به شیوههای مختلفی نظیر فرار از خانه متوسل میگردند. 4. مشکلات اقتصادی عوامل اقتصادی درچگونگی زندگی فردی و اجتماعی تاثیرگذار است. فقر و توزیع ناعادلانه ثروت به همراه فقر فرهنگی زمینهساز انواع رفتارهای نابهنجار میشود. امروزه فشار و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن و اشتغال نانآوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیرمجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به کم توجهی آنان نسبت به نیاز جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنان گردیده است. 5. ضعف نظارت اجتماعی امروزه میزان نظارتهای اجتماعی دولتی و مردمی، کاهش و آزادی بی قید روابط زنان و مردان را افزایش داده است. امروزه این حد افراطی از آزادی، مقبول بسیاری از خانوادهها نیست. به همین دلیل مجبور میشوند رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود کنند. این محدودیت دختران را با عقدههای روحی ـ روانی مواجه مینماید و احساس خواهند کرد که خانواده آنان را درک نمیکند؛ در صورتی که خانواده به دلیل آیندهنگری و مصلحتاندیشی فرزند میکوشد دختر را از حیطهی خطردور سازد. برخی از دختران به دلیل حساسیتهای روحی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر میکنند و در نتیجه به فرار از خانه اقدام میکنند. پیامدهای فرار دختران هنگامیکه دختری به طور غیر منطقی فرار میکند، خود و خانواده و جامعه را تا شعاعی وسیع به طرق مختلف در معرض آسیبها و خطرات قرار میدهد. این پیامدها در بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است. 1. پیامدهای فردی فرار، آغاز بیخانمانی و بیپناهی است و همین امر زمینهی ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم میکند. دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدیگری، توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی و کالاهای غیرمجاز، روسپیگری، عضویت در باندهای مخوف و کثیف اغفال و فحشاء اقدام میکنند. ارتکاب انواع جرایم و مفاسد اخلاقی موجب میشود که دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنان به دلیل سرافکندگی ناشی از تجاوزات، دست به خودکشی میزنند. از دیگر پیامدهای ناگوار فرار دختران، ابتلا به ویروس ایدز میباشد. هر قدر مدت زمان فرار طولانیتر باشد و با افراد بیشتری تماس داشته باشد، خطر ابتلا به ویروس ایدز افزایش مییابد. 2. پیامدهای خانوادگی فرار دختران بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد است. این عمل هم نشانهای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزند است و هم از آنجا که فرجام و سرانجام دختران در اکثر موارد گرفتارآمدن در دایرهی تنگ باندهای فساد و فحشا و ارتکاب جرائم اخلاقی است، لکهی ننگی برای خانواده محسوب میشود و بدین لحاظ است که کمتر خانوادهها فرار دختران را گزارش میدهند و اغلب پس از بینتیجه ماندن جستجوها و تلاشهای خانوادگی، فرار دختران با عنوان فقدان دختر یا دزدیده شدن او به مراجع قضایی گزارش میشود. 3. پیامدهای اجتماعی پدیدههای اجتماعی همچون حلقههای زنجیر به هم وابستهاند؛ بهطوری که افزایش نرخ آسیبهایی چون طلاق، بیکاری و اعتیاد، به افزایش آسیبی نظیر فرار دختران میانجامد و فرار دختران از خانه به افزایش نرخ مفاسد اجتماعی منتهی میگردد. آسیبهای اجتماعی از جمله فرار، همچون امراض و ویروسهایی هستند که موجب ایجاد فضای مسموم در جامعه میشوند و میتوانند ضمن لکهدار نمودن عفت عمومی و شکستن حریمهای اخلاقی، بهداشت روحی و روانی اعضای جامعه را تهدید نموده و آسیب جدی بر سلامت جامعه وارد نمایند. از دیگر پیامدهای فرار دختران این است که هزینههای فراوانی را بر دوش جامعه و دولت میگذارد. شناسایی دختران فراری با بهکارگیری نیروهای چندگانهی امنیتی، بازجویی و مراحل قضایی، ایجاد مراکز مختلف مانند کانون اصلاح و تربیت و مراکز سازماندهی دختران فراری و نیز مسئولیت سازمان بهزیستی، هزینهی هنگفتی را بر جامعه تحمیل مینماید. برچسبها: دخترجنسیعفتفسادفحشافرار از خانهفراری [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 8:41 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
فرار از خانه امروزه در اکثر کشورهای جهان فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. در جامعه ما نیز، مسئلهی فرار دختران یک معضل است. فرار ناگهانی دختران از خانه در جامعهی ما به دلیل وجود معیارها و هنجارهای دینی و خانوادگی، یک نوع آسیب اجتماعی محسوب میشود که باید به دنبال ریشهیابی آن برآییم. و به جای پاک کردن صورت مسئله، به دنبال یافتن راه حلی مفید باشیم. فرار از خانه در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیر قابل تحمل و گاهی تغییرناپذیر است. این عمل معمولا به جای مکانیسم دفاعی برای کاهش ناخوشایندی و دستیابی به خواستههای مورد نظر و عموما آرزوهای دور و دراز انجام میشود. تبیین عوامل فرار از خانه زمینهها و ابعاد مختلفی دارد و عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکلگیری آن مؤثر است. الف) عوامل فردی برخی افراد شخصیت ضد اجتماعی دارند. ویژگیهای این نوع شخصیت، بههمریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نا بهنجار است که مورد قبول جامعه نیست؛ ولی نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. این افراد نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیاعتنا بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویهاند. این نوع شخصیتها اغلب از محیط خانه و مدرسه فرار میکنند. خود شیفتگی یکی از عوامل روحی ـ روانی است که موجب بروز رفتارهای ضد اجتماعی میشود. افراد خودشیفته تمایل شدیدی به خود محوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود درخشان و قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. نوجوانان خود شیفته، به علت سرکوب خواستهها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار، نظیر فرار از خانه گرایش نشان میدهند. علاقه به جلب توجه دیگران یکی دیگر از این عوامل است. بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و تاثیر پذیری از دیگران مشخصه بارز افرادی است که چنین علاقهای دارند. این افراد برای آنکه خود را ثابت کنند، هر تجربهای را انجام دهند حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید. از دیگر مشکلات روحی ـ روانی که به رفتارهای ضد اجتماعی میانجامد، ضعف عزت نفس، احساس کمتری، فقدان اعتماد به نفس، اختلال خلقی دوقطبی و... است. چنین افرادی مستعد انجام کارهای نسنجیده، نظیر فرار از خانه میباشند. ب) عوامل خانوادگی خانواده در شکلدهی به زندگی و رفتار فرد تا حد بسیاری مؤثر است. اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیدهای مواجه باشد، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل میشود. برخی روابط خانوادگی که منجر به فرار از خانه میشود از این قرار است. 1. خشونت اِعمال خشونتهای روحی و جسمی اعضای خانواده، عامل بسیار مهمیدر فرار دختران است. بسیاری از دختران قربانی این خشونتها به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش، جرئت اظهار مشکلاتشان را ندارند؛ لذا از خانه فرار میکنند. 2. تبعیض بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی میشوند. تبعیض در مواجهه با خطاها و اشتباهات فرزندان، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض با روحیهی حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبرانناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند. 3. محدودیت مطلق در این نوع شیوهی تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم و متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیمگیری را ندارند. در این خانوادهها به خواستههای مادی و معنوی فرزندان توجهی نمیشود؛ لذا توانایی و مقاومت آنان درهم میشکند و ازهر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره میبرند و در صدد هستند با فرار از خانه،از این محدودیتها رهایی یابند. 4. آزادی مطلق توجه بیش از حد متعارف و در اختیار بودن امکانات فوق حد سنی فرزند ممکن است زمینهی مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید. وقتی که تمایلات و خواستههای فرزندان محقق میشود، به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارهای زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب میشود و یا در شرایطی که خواستههای فرزند به افراط میگراید و والدین با آن مخالفت مینمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی) روحیهی عدم درک منطقی شرایط، ناز پروری و کاهش دامنهی استقامت، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده میگردد که در آخر ممکن است زمینهی فرار از خانه را فراهم نماید. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده میشود.
برچسبها: دخترجنسیعاطفهدختران فراریتبعیضوالدینفسادفحشااخلاقی [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 8:40 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
اقوام و ملل گذشته همجنس بازی را مذمت کردهاند. دین سعادت آفرین اسلام نیز آن را گناه کبیره میداند. در تعبیر روایی و فقهی نیز به آن «لواط» میگویند. باید توجه داشت که خداوند احکام واجب و حرام را بر اساس مصلحت و مفسدهی بندگان معین کرده است؛ یعنی هر کاری که به صلاح بندگان و مفید باشد خداوند به آن امر می کند و واجب می شود و هر کاری که مفسده و ضرر داشته باشد، از آن نهی می کند و حرام است. در حرمت همجنس بازی نیز خداوند به تمایل افراد کاری ندارد و آن را حرام میداند. این امر هر چند برای بعضی از افراد و جوامع، امری عادی به نظر میرسد؛ ولی به اعتراف همین افراد، کاری خارج از نظام عادی و طبیعت بشری و موجب ضررهای بسیاری است. خداوند متعال مخلوقات و نظام عالم را بر اساس حکمت خلق کرده است و هر چیزی در این دنیا اگر روی روال طبیعی خود نباشد نتیجه درستی نمی دهد و موجب زیان و خسران خواهد بود. خود ارضایی و همجنس بازی چون بر خلاف طبیعتاند موجب ضررهای جبران ناپذیر جسمی، روانی و اجتماعی میشود. میشود گفت از جهت حرمت آن هیچ بحثی نیست و عادی شدن یک عمل در یک زمان و مقطع خاص هم باعث نمیشود که حکم حرمت از آن برداشته شود. برخی از راهکارهای کنترل تمایلات قبل از بیان راهکارها، دانستن این نکته ضروری است که بعضی افراد، از داشتن اینگونه تمایلات ناراحتند و بعضی دیگر استقبال هم میکنند. این راهکارها برای گروه اول است؛ اما گروه دوم برای حل مشکلشان نیاز به یک پیش زمینه دارند؛ سپس می توانند از این راهکارها استفاده کنند؛ زیرا شخصی که از عملش ناراحت نیست هیچگاه سراغ درمان نمیرود؛ به همین دلیل اینان باید به زشت بودن و ضرر داشتن آن پی ببرند که راه آنهم ایجاد یک بینش صحیح در آنان و سوق دادن تفکراتشان به جهت واقع است. برای بینش صحیح دادن هم از سه جایگاه میشود استفاده کرد که به طور خلاصه عبارتند از: 1. جایگاه اسلام: اسلام سرسختانه با این عمل مخالفت کرده و شاید بتوان گفت شدیدترین احکام را هم در همین زمینه دارد. 2. جایگاه اجتماعی و فرهنگی: که این کار در فرهنگ ما بسیار زشت است و باعث تنزل موقعیت اجتماعی و به حاشیه رانده شدن می شود. 3. جایگاه بهداشت و سلامت جسم و جان: که برای این گونه افراد باید ضررهایی را بیان کرد که این اعمال در پی دارند. این افراد بعد از دانستن این پیش نیازها و اعتقاد پیدا کردن به آنها جزء گروه اول شده و از این راهکارها میتوانند استفاده کنند. با توجه به این نکته باید گفت کسانی که در خود تمایل به اینکار را احساس میکنند، ریشه یابی کرده و ریشهی این تمایل را بخشکانند. و به مبارزهی با این تمایل برخیزند و با استفاده از راهکارهایی، نه تنها از مرحلهی عمل در آمدن این تمایلات جلوگیری کرده؛ بلکه فکر و ذهن خود را هم نجات دادهاند. الف) علت عمدهی این حالات و عواطف، ریشه در مسائل جسمی و بدنی دارد؛ یعنی در اثر اختلال در ترشح هورمون های بدن این اتفاق می افتد. در این جا لازم است به یک متخصص غدد مراجعه کرده و با انجام آزمایشهای لازم، به شناخت علت فیزیکی اینگونه تمایلات و رفع آنها (دارو درمانی) بپردازند. ب) در این قسمت به راهکارهایی اشاره می کنیم که مبتلایان به این رفتار میتوانند میزان تمایل خود را به صفر برسانند. 1. ایمان به درمان: اولین قدم برای حذف اینگونه تمایلات این است که به قابل درمان بودن آن ایمان و اعتقاد داشته باشیم و از ناامیدی و یأس دوری کنیم. به این نکته هم توجه داشته باشیم که رسیدن به هدف، نیازمند گذشت زمان، صبر، انتخاب راه صحیح و تحمل دشواریهاست. 2. تلقین جملات مثبت: گام دیگر این است که ناخوشایندی از جنس مخالف و تمایل به جنس موافق را بر زبان خود جاری نسازند و به خود تلقین کنند. تلقین، باعث جاگیری و پایداری آن کار در ذهن میشود؛ بنابراین با تلقین و القای جملات مثبت، به مقابلهی با این تمایل برخاسته و شرائط را تغییر دهند. روانشناسان، تلقی و القای افکار مثبت را یکی از مؤثرترین راهها، برای مبارزه و تضعیف یک صفت ناهنجار و جایگزینی صفتی پسندیده، در روان آدمی می دانند و با این روش به مداوای بیماران روحی و حتی جسمی می پردازند. 3. روش بیزاریآور: یکی دیگر از راهکارها و روشهای درمانی، روشهای درمانی انزجاری یا بیزاری آور است. در درمان بیزاری آور، محرک تقویت کنندهی رفتار نامطلوب، در اثر مجاورت با یک محرک بیزار کننده، توانایی فراخوانی رفتار نامطلوب را از دست می دهد؛ یعنی خاصیت تقویتی اش را از دست می دهد. استفاده از این روش به این صورت است که در لحظاتی که فرد تنها نشسته است، گناه و عمل مورد نظر خود را (مانند تمایل به جنس موافق) که لذت آنی هم برای او دارد و مقابل ذهن او مجسم شد، همزمان با آن، یکی از منفورترین و زشت ترین حوادث زندگی، رخدادها، یا رفتاری را که به هیچ شکلی از آن خوشش نمیآید، تصور کند و چندین بار تمرین کند تا اینکه هر وقت فکر گناه و یا تمایل شدید به جنس موافق به ذهن او آمد، آن عمل زجرآور نیز در ذهن او تداعی کند. به مرور زمان عمل و رفتار مورد نظر (تمایل به جنس موافق) نیز در نظر او نفرت آور خواهد شد و هیچ وقت تمایلی به آن پیدا نخواهد کرد. 4. خواستن: یکی دیگر از راهها خواستن و اراده کردن است. مهم این است که انسان بعد از احساس درد، به دنبال درمان بگردد و رفع آن مشکل را خواستار باشد و اگر اراده پدیدار شد کوهها را هم از جا می کند و به دنبال هر خواستنی، توانستن است. 5. توکل و توسل: آخرین و مهم ترین راهکاری که پیشنهاد می شود این است که از خداوند متعال و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ استمداد طلبیده و از آن بزرگواران کمک بخواهد. هنگام نماز سر به سجده گذاشته و با آفرینندهی مهربان و بخشندهی خود راز و نیاز کند. با تمام دل و جان بخواهد که او را در ترک این گونه تمایلات ناپسند یاری کند.
برچسبها: جنسیمردزنهم جنس بازیراه کارجنس مخالف [ دوشنبه 89/9/1 ] [ 9:47 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
لباس نامناسب مردان و زنان از نظر اسلام، نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بیبند وبار، بیحجابی و یا پوشش نامناسب و تحریککننده ، موجبات طغیان و عصیان غریزهی جنسی را فراهم آورده، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای آن را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباعنشدنی در میآورد؛ از اینرو، اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان تکالیفی معین نموده است. اصل بازشناسی حقوق و احقاق حقوق زنان، بلکه هر انسانی که حقوق او در معرض تضییع قرار دارد، اقدامی است مقدس و شایستهی تحسین؛ لکن بایسته است که در این حرکت، که هدف آن، اجرای عدالت و تأمین حقوق زنان است، ره به افراط پیموده نشود؛ زیرا منادیان دفاع از حقوق زنان در جهان غرب، تحت لوای «تساوی و برابری حقوق زن و مرد» و با تفسیرهای ناصواب از «آزادی زنان» به واقع آنان را بردهی آزادی جعلی خویش نموده، کرامت و شرافت حقیقی زنان را نابود نمودهاند. به تعبیر شهید مطهری(ره)، بزرگترین تیشهای که به ریشهی اخلاق زده شده، به نام آزادی و از راه همین تفسیر غلطی است که از آزادی شده است.»(1) گریز از واقعیت است اگر بپذیریم که جامعهی اسلامی ما، هیچ بهرهای از این سوغات نامبارک غرب نبرده است؛ چرا که نوع پوشش برخی از بانوان، خود گواه این رهاورد نامبارک است. چندی است که در محافل اجتماعی و فرهنگی و گاه سیاسی، مسئله پوشش زنان و تنوع در لباس و رنگ آن، در جایگاه حق طبیعی زنان، خاستگاه تضارب آراء صاحبنظران شده است. همانگونه که پیشتر اشاره شد، منادیان دفاع از حقوق زنان در جهان غرب، الزام و التزام به حفظ حجاب و پوشش بانوان را موجب سلب حق آزادی آنان دانسته و آن را نوعی توهین به حیثیت و شرف انسانی زن به شمار آوردهاند. این عده از آن جهت به اصل آزادی، که تکیهگاه و اساس اصلی حقوق فردی به شمار میرود، تکیه کردهاند که به گمان آنان مسائلی چون حفظ حجاب و پوشش بانوان فاقد جنبهی اجتماعی و تاثیرات مثبت و یا منفی در جامعه است؛ زیرا به عقیدهی آنان، آزادی زنان به طور مطلق (آزادی در نوع پوشش، آزادی در انتخاب رنگ لباس، آزادی در کیفیت معاشرت با مردان و...) به حقوق دیگر افراد جامعه لطمهای وارد نمیکند و همین عدم تنافی میان آزادی زنان و عدم تضییع حقوق دیگران، کافی است تا این عده، حکم به آزادی زنان نموده و هر آنچه را که به زعم آنان محدودکنندهی آزادی زنان است (مانند حجاب) تقبیح کنند. در باور اسلامی، حفظ حجاب از جمله وظایفی است که برعهدهی زنان نهاده شده است و این امر نه تنها منافاتی با اصل آزادی زنان ندارد؛ بلکه موجب کرامت و احترام بیشتر آنان نیز هست؛ چرا که آنان را از تعرض افراد هرزه و فاقد اخلاق، مصون میدارد. در مقابل، پوشش نامناسب زنان علاوه بر سلب آزادی حقیقی زنان و نقض آرامش روانی آنان، موجب فساد محیط اجتماعی و اختلال در آرامش روانی دیگر افراد جامعه میشود. همین امر، فلسفه حرمت خودآرایی و تبرج زن برای مرد بیگانه را روشن میسازد. شهید مطهری (ره) میگوید: «اگر رعایت پارهای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت، روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را برهم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد نمیتوان دانست.» (3) اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن غریزهی شهوانی انسانها اندیشیده و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان تکالیفی معین نموده است. یک وظیفهی مشترک که هم برای زنان و هم برای مردان مقرر فرموده، مربوط به نگاه کردن است: «قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضُّوا مِن اَبصارِهِم و یَحفَظُوا فُروجَهم ... وَ قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهِنَّ وَ یَحفَظنَ فرُوجَهُنَّ» {نور/30 و 31} خلاصه این دستور آن است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشمچرانی کنند، نباید نگاههای مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم، خاص زنان مقرر فرموده است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوهگری و دلربایی نپردازند و به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانهای کاری نکنند که موجبات تحریک و تهییج مردان بیگانه را فراهم کنند. (4) در فرهنگ اسلامی، لباسی که برای انگشتنما شدن پوشیده شود «لباس شهرت» نامیده میشود و زنان و مردان مسلمان، از پوشیدن لباس شهرت به شدت منع شدهاند. در فروع کافی بابی است به نام «کَراهِیَّةُ الشُّهرَهِ» که ما به ذکر دو حدیث از آن باب اکتفا میکنیم. امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرمایند: «در ذلت و خواری انسان همین بس که لباسی به تن کند یا مرکبی سوار شود که او را مشهور و انگشتنما سازد.» {کافی/6/445} از امام حسین ـ علیهالسلام ـ روایت شده است که: «هرکس لباسی به تن کند که موجب مشهور شدن و انگشتنما شدن او گردد، خدا در قیامت بر او جامهای از آتش میپوشاند.» {کافی/6/445} بدیهی است که استفادهی زنان از لباسهای تنگ با رنگهای روشن و به اصطلاح، شاد (مانند طیفهای خاصی از رنگهای سبز، نارنجی، سفید، زرد و...) موجب تبرج زنان و انگشتنما شدن آنان در محیط جامعه میگردد که این امر به شدت و صراحت، مورد نکوهش اسلام قرار گرفته است؛ البته این سخن بدین معنا نیست که زنان حق استفاده از چنین پوششهایی را هرگز ندارند؛ بلکه استفاده از اینگونه لباسها در محیط خانه و برای همسر و محارم از نظر اسلام هیچگونه منعی ندارد و بلکه در برخی موارد مورد سفارش نیز واقع شده است. توجه به فلسفه و رعایت و حفظ حجاب آن است که از نظر اسلام، حجاب تنها پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفین (صورت و دو دست تا مچ) نیست؛ بلکه عدم تبرج و خودآرایی و خودنمایی زنان برای مردان بیگانه را نیز شامل میشود و روشن است که پوشیدن لباسهای تنگ و کوتاه (به تقلید از غرب) مدهای مختلف با رنگهای به اصطلاح شاد و جذاب در محیط اجتماع، از مصادیق بارز تبرج و خودآرایی و جلوهگری محسوب میشوند. باید توجه داشت که مسئلهی لباس و شکل و نوع آن، امری ساده و سطحی نیست که بشود آن را فقط محصول سلیقهی افراد دانست؛ چرا که تغییر لباس، همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و شایسته است مسئولان فرهنگی کشور، بیش از آنکه همت خویش را به توجه در نوع و رنگ لباس بانوان مصروف دارند، به آسیبشناسی فرهنگ جامعه پرداخته و در مسیر جلوگیری از بیحجابی و بدحجابی و ترویج فرهنگ غربی تلاش کنند. پینوشتها 1. اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، قم، انتشارات صدرا، ص 41 2. سخنان خانم فرحناز قندفروش، مشاور استاندار تهران در امور زنان، به نقل از روزنامه کارگزاران، 24/10/85، شماره 208، ص 17 3. مسئله حجاب، تهران، نشریه انجمن اسلامی پزشکان، 1357، ص 85 40 همان، ص 71
برچسبها: جنسیشهوتلباسمردزنشهرتحجابآزادی [ دوشنبه 89/9/1 ] [ 9:44 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
انحرافات جنس در میان غرایز درونی انسان، غریزهی جنسی نمود خاصّی داشته و از آغاز بلوغ خودنمایی میکند و اندک اندک حاکم بر همهی خواستههای جوان شده و روح و جان او را تسخیر و بر اندیشه و اعمال او سایه می اندازد. دختر و پسر جوان در خود کمبودی احساس میکنند و فکر میکنند که آن کمبود با گرمای وجود و محبّت دیگری، جبران و با مهر و عطوفت او به آرامش بدل میشود. بدون تردید باید برای ارضای این غریزهی نیرومند طبیعی، چاره اندیشید و راه درستی انتخاب نمود. جامعهی غرب که نظریهی فروید و راسل و افرادی چون آنها را در آزادی بی قید و شرط شهوترانی پذیرفته است شاهد پیآمدهای منفی آن بوده و آمار فاجعههای شهوانی در رسانهها و نوع روابط ناهنجار دختران و پسران و مرد و زن و ... شواهد گویای این مطلب است، دنیای غرب، انسان آزاد و شرافتمند را اسیر و ذلیل لذّتجوییهای زودگذر نموده است. اگر بتوان ادّعا نمود که دست کم در کامیابیهای جنسی و ارضای کامل شهوات انسانی و به قول فروید برای حل عقدههای روانی و ایجاد عشق و محبّت موفّق بودهاند، باز خوب است؛ امّا در همین یکی نیز با مشکل روبهرو هستند. متفکّر شهید (مرتضی مطهری) در اینباره میگوید: در مورد غریزهی جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود، «عشق» به مفهوم واقعی را میمیراند و طبیعت را هرزه و بیبندوبار میکند. در این مورد هرچه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوع افزایش مییابد. اینکه راسل میگوید: «اگر پخش عکسهای منافی عفّت مجاز شود پس از مدّتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد.» شاید در بارهی یک عکس بالخصوص و یک نوع بیعفّتی بالخصوص صادق باشد؛ ولی مطلقاً در مورد همهی بیعفّتیها صادق نیست؛ یعنی از یک نوعِ خاصِّ بیعفّتی، خستگی پیدا میشود. نه بدین معنا که تمایل به عفاف جانشین آن شود؛ بلکه بدین معنا که آتش و عطش روحی زبانه میکشد و نوعی دیگر را تقاضا میکند و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست. خود راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف میکند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آنچه با ارضا تسکین مییابد حرارت جسمی است؛ نه عطش روحی. 2 ویل دورانت در کتاب لذّات فلسفه دربارهی پیآمدهای آزادیهای جنسی میگوید: «در زیر عوامل سطحی طلاق نفرت از بچهداری و میل به تنوّع طلبی نهان است. میل به تنوّع گرچه از همان آغاز در بشر بوده است؛ ولی امروزه به سبب اصالت فرد در زندگی نو و تعدّد و محرّکات جنسی در شهرها و تجاری شدن لذّت جنسی دو برابر گشته است. 3 ایشان در جای دیگر کتاب خود میگوید: «فساد پس از ازدواج بیشتر محصول عادات پیش از ازدواج است». 4 حال باید دید راهحل درست برای کنترل غرایز و جلوگیری از ایجاد روابط نامشروع و در عین حال ارضای صحیح غریزهی جنسی چیست؟ استاد شهید مطّهری (ره) در بیان راهحل میگوید: «به عقیدهی ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضای غریزه در حدّ حاجت طبیعی و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن». 5 دربارهی نکتهی نخست: اسلام برای ارضای صحیح مسائل جنسی، ازدواج دائم و در صورت مهیّا نبودن شرایط آن، ازدواج مدّتدار و موقّت را (با توجّه به ضوابط و شرایط شرعی. 6؛ و رعایت جوانب اخلاقی) توصیه نموده است. اسلام اصرار فراوانی دارد که محیط خانوادگی آمادگی کامل را برای کامیابی زن و شوهر از یکدیگر داشته باشد. زن یا مردی که از این نظر کوتاهی کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار دارد که محیط اجتماع، محیط کار و فعّالیّت باشد و از هر نوع کامیابی جنسی در آن محیط خودداری شود. فلسفهی تحریم نظر بازی و تمتّعات جنسی از غیر همسر قانونی و همچنین فلسفهی تحریم حرمت خودآرایی و تبرّج زن برای بیگانه همین است. 7 اگر بتوانیم تصوّر کنیم که اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صمیمانهای که گاهی تا آخرین روزهای پیری که غریزه جنسی فعالیتی ندارد، باقی است، برای زندگی ارزش بیشتر و بالاتری دارد و نیز اگر بتوانیم تصوّر کنیم که لذّت یک مرد از مصاحبت همسر مشروع و وفادارش با لذّتی که از مصاحبت یک زن میبرد تفاوت دارد، کوچکترین تردیدی در این جهت نخواهیم کرد که به دلیل بهرهمند شدن از مسرّت و آرامش بیشتر لازم است عواطف جنسی افراد را محدود به همسر قانونی کرده و محیط و کانون خانواده را به این کار، و اجتماع را به کار و فعالیّت اختصاص دهیم. مطلب مهمتر جنبههای اجتماعی ازدواج است. ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی، ایجاد کانونی برای پذیرش نسل آینده است و سعادت نسلهای آینده به وضع اجتماع خانوادگی بستگی کامل دارد. 8 پس چون انسان زنده است و باید زندگی کند و زندگی انسانی که سرشار از غرایز و عواطف و نیازها است بدون شریک و همسفر امکان ندارد، همسر قانونی و دائمی انسان بهترین همراه و همدل و پشتیبان لحظههای تنهایی و برطرف کنندهی خستگیهای روحی است. حال اگر جوانی موفّق به ازدواج نشده و پاسخگویی به مسائل غریزی از این راه (ازدواج دائم و یا موقت) برایش ممکن نباشد باید عفّت بورزد و با ایمان و اعتقاد، از عفاف و طهارت روح وجسم خویش محافظت کند. در اینجا نقش نکتهی دومی که شهید مطهری (ره) فرموده بیشتر روشن میگردد: «جوان باید خود را از انواع محرّکات و مهیّجات دور نگه دارد. نگاه کردن به صحنههای تحریک کننده اعم از فیلم و عکس و غیره، خواندن داستانهای مهیّج و برخوردهای آزاد و بیحدّ و مرز دختر و پسر، همه در لغزش و غوطهور شدن در آلودگی مؤثّر است؛ لذا دختر و پسر جوان و مجرّد باید سعی کند تا حدّ امکان افکار و اندیشه و خود را از این صحنهها دور نگه دارد و از برخوردهای زیاد و مختلط با جنس مخالف، به ویژه در محیطهایی که اصول اسلامی رعایت نمیشود، پرهیز نموده تا زمینهی گناه فراهم نشده و امکان به وجود آمدن روابط نامشروع پیدا نشود».
برچسبها: دخترپسرجنسیانحرافات جنسیغریزهسکسسکسیعفتنا مشروعدوستیلذتشهوت [ یکشنبه 89/8/30 ] [ 7:39 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 38 بازدید دیروز : 33 کل بازدید : 1706123 کل یادداشتها ها : 828 |