ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
پیررمردی تنها در یکی از روستاهای آمریکا زندگی می کرد . بقیه در ادامه مطلب [ چهارشنبه 93/6/26 ] [ 2:39 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه ، که آبی توش نبود افتاد. کشاورز هر چه تلاش و کوشش کرد نتوانست الاغ را از درون چاه ، بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند .. بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ چهارشنبه 93/6/26 ] [ 2:27 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
کشاورزی چینی اسب پیری داشت که از آن در کشت و کار مزرعه اش استفاده می کرد. همسایه ها در خانه او جمع شدند و بخاطر بد شانسی اش به همدردی با او پرداختند. بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ چهارشنبه 93/6/26 ] [ 7:0 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست . بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 93/6/25 ] [ 6:18 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
شب بود و محمد باقر که طلبه جوانی بود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق شد و در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد و حرفی نزند .دختر گفت: شام چی داری ؟؟ بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ سه شنبه 93/6/25 ] [ 3:37 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 60 بازدید دیروز : 65 کل بازدید : 1698136 کل یادداشتها ها : 828 |