ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | ||||
آخرین مطالب |
جوانی نزد عالمی آمد واز او پرسید:من جوان هستم و نمی توانم خود را از نگاه کردن به دختران باز دارم ، چاره ام چیست؟ (آیا انسان نمی داند که خدا او را می بیند ؟ علق 14) برچسبها: چشم چرانیدخترکوزهعالمشیرداستانداستانکداستان کوتاه [ دوشنبه 94/1/10 ] [ 5:33 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی ست که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت . بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ شنبه 93/7/26 ] [ 7:41 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
[ شنبه 93/7/19 ] [ 9:0 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
[ جمعه 93/7/18 ] [ 10:38 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
کسب کرامات بر اثر ترک گناه جناب شیخ در دیداری که با حضرت آیت الله سید محمدهادی میلانی داشته تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است که: « در ایام جوانی ( حدود 23 سالگی ) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ سه شنبه 93/7/8 ] [ 12:30 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
در شهری پسر ک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلی اش مجبوربود به روستاهای اطراف برود ودستفروشی کند ؛از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواندپولی به دست آورد . روزی متوجه شد که فقط یک اسکناس 500 تومانیبرایش باقی مانده است واین در حالی بود که شدیدا احساس گرسنگی می کرد . تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضاکند .به طوراتفاقیدر خانه ای را زد و دختر جوانی در را باز کرد و برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ جمعه 93/7/4 ] [ 9:41 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
شب بود و محمد باقر که طلبه جوانی بود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق شد و در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد و حرفی نزند .دختر گفت: شام چی داری ؟؟ بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب... [ سه شنبه 93/6/25 ] [ 3:37 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
[ پنج شنبه 93/6/6 ] [ 12:28 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
زن علاقه ی شدیدی به نمایش و خودآرائی دارد و اگر قانون و دستوری در کار نباشد ، می خواهد تا آنجا که ممکن است عریان گردد و مردان را به خود جذب کند. اینگونه گویند ،زن و مرد همچون پنبه و آتشند، گزاف نگفته اند. بنابراین باید قانونی درمیان باشد تا پنبه آتش نگیرد و هرچه بین این دو فاصله و جدایی باشد ، خطر دورتر خواهد بود. برای جلوگیری از خطر هیچ عاملی موثر تر از پوشش زن نیست.بیشتر بی ناموسی ها و زنا از ناحیه زنان شروع می شود ، بسیار شنیده شده که زن یا دختری را ربودند بعد معلوم شده که آن زن یا دخترحجاب و پوشش درست نداشتند ولی هیچ وقت شنیده نشده که به زن یا دختر سر به راه و با حجاب و دارای پوشش اسلامی تجاوز کرده باشند.
پیامبر اکرم(ص) با توجه به همین موضوع فرمودند:" زن موجودی بی حفاظ و آسیب پذیر و به خطر شهوت نزدیک است ، وقتی از خانه خارج شد شیطان او را احاطه می کند و او در وادی نفوذ شیطان قرار می گیرد."
برگرفته از کتاب "پوشش زن در اسلام"
برچسبها: زنخود آراییعریانمردپوششناموسزنادخترحجابتجاوزشهوتشیظان [ شنبه 93/5/11 ] [ 5:41 عصر ] [ محمد جواد محمدی ]
روی صحبتم با بی حجابها و بد حجابهاست... خواهر عزیزم . هیچ می دونی به اندازه جوونایی که با نگاه کردن به شما به گناه می افتن شما هم گناهکاری . مادر گرامی که خودت حجابو رعایت می کنی امام دختر خانمت عین یه عروسک کنارت قدم می زنه ... هیچ می دونی شما هم همکار شیطانی!!! برادر گرامی که بی حجابی خواهرت یا همسرتو می بینی و دم نمی زنی آیا می دونی حجاب فرمان خداست ؟ عین نماز و روزه... حجاب یه کار همگانی و یه دستور عمومیه .. هم برا مرد هم برا زن پس برادم مواظب نگاهت و خواهرام پاسدار حجابت باش ...
برچسبها: خواهربرادردخترمادرجوانبی حجاب [ جمعه 93/5/10 ] [ 9:50 صبح ] [ محمد جواد محمدی ]
|
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 111 بازدید دیروز : 253 کل بازدید : 1690811 کل یادداشتها ها : 828 |